تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
دعوت كنندگان به سوى خداى- تعالى- نيست كه به مثل او فرمان فرا خواندن به توبه و حق و امر به معروف و نهى از منكر دادهاند، پس نه امر به معروف مىكند بدان سان كه به شايستگان فرمان دادهاند و نه نهى از منكر. پس كسى كه تمام شرايط خداى- تعالى- كه خود اهل آن را از اصحاب پيامبر (صلّى الله عليه وآله) توصيف كرده است، حائز باشد كه مظلوم نيز هست اجازه جهاد دارد، همان گونه كه به آنان اجازه جهاد داده شده است، زيرا حكم خداى- تعالى- درباره پيشينيان و آيندگان است و فرائض او بر آنان يكسان است مگر علّت و رويدادى متفاوت پيش آيد، امّا پيشينيان و آيندگان در جلوگيرى از اين حوادث شريكند و فرائض بر آنان يكسان است از آيندگان درباره فرائض همان پرسشى را مىكنند و همان قدر مسئولند كه پيشينيان و همان طور به حساب اينان مىرسند كه از آنان حساب مىكشند.هر كس از مؤمنان كه به صفت آن كس كه خدا بدو اجازه جهاد داده موصوف نباشد، شايسته جهاد نيست و مأذون بدان نيست مگر آن كه بدانچه خداى- تعالى- بر او شرط كرده برسد و واجد آن شود. پس هر گاه شرايط خداى تعالى كه بر مؤمنان و مجاهدان مقرّر است در او كامل شد آن گاه او نيز از كسانى است كه به ايشان اذن و اجازه جهاد داده شده است. پس بنده بايد خداى- تعالى- را پرهيزگارى كند و خود را به آرزوهايى كه خداى- تعالى- از آنها نهى فرموده نفريبد و گول نزند، از قبيل اين داستانهاى دروغى كه بر خدا مىبندند، كه قرآن آنها را تكذيب كرده و از آنها و حاملان و ناقلان آنها بيزارى جسته است و چيزى باشتباه به خداوند تقديم نكند كه عذرى نداشته باشد. فراسوى مقام كسى است جان خود را در معرض قتل و كشته شدن قرار مىدهد مقام و منزلتى نيست كه خداوند آن را ارزانى داشته باشد، و چنين جانبازى و ايثارى از لحاظ عظمت مقدار و مرتبت غايت اعمال و نهايت كردارهاست. امّا مرد بايد خود داورى كند، و به كتاب خداى- تعالى- بنگرد و توجّه كند و مسئله را بر آن كتاب الهى عرضه كند، زيرا هيچ كس آگاهتر از خود انسان نسبت به خويش نيست. اگر ديد واجد