تفسیر هدایت جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
ديگران رسيده و آنچه را بر آنها گذشته به خود يادآور شود، و در زمين در جست و جوى تمدّنهايى كه سرورى و سيادت كردهاند، بگردد و از خود بپرسد كه آنها به كجا رانده شدند. گرديدن در زمين، و ديدار از موزهها و بقاياى شهرهاى بزرگ، و بررسى تاريخ، بويژه تاريخ تمدّنهاى از ميان رفته، همه اينها ما را بدين حقيقت تلخ كه ميل نداريم بشنويم و نمىخواهيم بشناسيمش رهنمون مىشود كه اگر انسان ظلم و گردنكشى كند خدا نيز با او مكر مىورزد، و با سختترين عذاب از او انتقام مىگيرد.آيات اين درس بر اين فكر تأكيد مىكند، و نيز به سرنوشت كسانى اشاره مىكند كه اين حقيقت آشكار را تكذيب كردند و نهى از منكرى كه پيامبران خدا (ع) و پيروان رفتار آنان بدان پرداختند، آنها را سودى نداد.«فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِيَ ظالِمَةٌ فَهِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ- چه بسيار قريههايى ستم پيشه را هلاك كرديم و با سلامت اركان از ساكنان تهى شده و چه بسيار چاه بيكار مانده و كاخ بلند گچكارى شده.»تمدّن گاه به صورت طبيعى از ميان مىرود مانند انسان كه پس از پير شدن و ضعف نيروى جسمانى مىميرد و شمع زندگيش اندك اندك به خاموشى مىگرايد. گاه نيز تمدنهايى به صورت ناگهانى و به عذاب الهى نابود مىشود و اين به مرگ جوانى مىماند كه بر اثر سكته در گذرد، در حالى كه تمام اندامهاى او سالم به نظر مىرسد، و فقط روح از پيكر او جدا شده است، همچنين است حال تمدّنها، وقتى از هدفهايى كه براى آنها معيّن شده منحرف گردند، خداوند ضربتى كارى به صورت زلزلهاى ويرانگر يا صاعقهاى از آسمان وارد مىسازد كه آن تمدّن بشرى را از بين مىبرد، با وجود آن كه مظاهر مادّى چنين تمدّنهايى سالم به نظر مىرسند و گمان مىرود كه نسلها و نسلها باقى خواهد ماند.شايد از اين گفته خداى سبحان كه گويد «و هى ظالمة- و آن قريهها ستمگر بودند» دريابيم كه دلالت بر آن دارد كه هلاك در حالى بر سر مردم آن