محی الدین در آینه فصوص جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
اما اگر اين جوانان، امام صادق (عليه السلام) شوند ـ شبيه او شوند ـ چهها كه به دست ما نميرسد آن قدر برخوردار ميشويم كه جهانيان را مبهوت بل مجذوب تشيع كنيم.
تنها در دانش «ايمني» كه امروز از علوم ضروري دنياي صنعتي است يك كتاب 730 صفحهاي نوشتهام، كه از نصف آيات و احاديث مربوطه استفاده كردهام.
اين «نوشتهام»، «ام» كه ميگويم والله خجالت ميكشم امّا ناچارم اگر چه بوئي از منيت نيز بدهد.
در جلد اول از يك «نسل مبارك» در حوزه نام بردم عرض كردم بايد به آنان ميدان داده شود بايد آنان را از جوّ مسموم ارسطوئيات و جوكيات نجات داد تا علوم اسلامي سيل آسا به راه افتد.
تا اين ارسطوئيات و جوكيات بر ما مسلط است هم خودمان مهجور خواهيم ماند و هم مكتب قرآن و اهل بيت (عليهم السلام) را مهجور و محجوب، نگاه خواهيم داشت.
بزرگترين حجاب ميان ما و علوم قرآن و آل محمد (عليهم السلام) همين سلطه ارسطوئيات و جوكيات است و بس.
دشمن نيز هم مكتب امام صادق (عليه السلام) را بهتر ميشناسد و سخت از آن در هراس است و هم اين «حجاب اكبر» متشكل از ارسطوئيات و جوكيات را، و با هزار زبان وعمل ما را بر هر چه ضخيمتر كردن اين حجاب، تشويق ميكند.
همگي شيعة هانري كربن شدهايم.
به مغز ما فرو كردهاند: «حديث عشق و ايمان است قرآن».
اين سرود نيست لالاي خواب سنگين است.
سرود بيداري و صحيح و حيات بخش اين است: «حديث عقل وايمان است قرآن».
«حديث علم و ايمان است قرآن».
البته اگر صدرائيان گرامي اجازه بدهند اسلام نيز بهرهاي از «عقل» داشته باشد و اين مهر ستم گرانه و كثيف «منقول» را از روي قرآن و حديث بردارند.
شخصيت زدگي: استاد شخصيت زده آن هم زدگي كه به 2300 سال پيش و عصر كلاسيك يعني عصر افسانهاي يونان ميرسد.
شاگرد شخصيت زده كه برخوردش با مطالب استاد متعبدانه و با خود استاد مشعوفانه است.
حديث: عن الصادق (عليه السلام): من دخل في هذا الدين بالرّجال، اخرجه منه الرّجال كما ادخلوه فيه، ومن دخل فيه بالكتاب والسّنة زالت الجبال قبل ان يزول ـ بحار، ج 2 ص 105.