محی الدین در آینه فصوص جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
يعني انسان هيچ بهانهاي ندارد تا وجود خدا را انكار كند، اگر به هيچ جائي و به هيچ امكاناتي دسترسي نداشته باشد، وجود خودش و ويژگيهاي خودش مدرسهاي است و كتاب كاملي است كه او را به اثبات وجود خدا، رهنمون باشد.مراد اين است كه خودشناسي، خداشناسي را نتيجه ميدهد.نه اين كه شناختن خود، عين شناختن خدا، است.كه نتيجه دهد انسان عين خداست يا متجلّي؟ به تجلّي ذات خدا است.از نظر اين مكتب سخن قيصري كه ميگويد: «انسان مشتمل بر جميع مراتب الهيّه است» بهتان عظيم، و گزافه است.البته اين سخن قيصري نيست عين جوكيات هندي است كه صوفيان وارد اسلام كردهاند.4- مراد از نفس در اين حديث، «خود» است «خود انسان» شامل جسم، روح، وجود، ماهيت، ذهن، عقل، توانائيها، عجزها، نيازها، ويژگيهاي رواني، خانواده خواهي، جامعه خواهي، ايجاد تاريخ و زيست تاريخي و...نه فقط «نفس ناطقه» ارسطوئي يا فقط نفس به معناي مصطلح در تصوف.5- در قرآن و تبيينات اهل بيت (عليهم السلام)، نفس به معناي روح و نيز «شخصيت» با كاربرد روان شناختي، آمده است و همچنين «نفس امّاره» به معني «روح غريزي» و «نفس لوّامه» به معناي «روح فطري» آمده است كه در «تبيين جهان و انسان» بخش دوم انسانشناسي شرح دادهام، اما نفس به معني ارسطوئي و جوكياني صوفيه نيامده است.اينان قرنهاست به عنوان فيلسوف يا به عنوان اهل كشف، مرتب نفس، نفس، ميگويند حتي براي خودشان نيز توضيح ندادهاند آخر اين نفس چيست؟
اينان چگونه مردمي هستند كه در مورد اكثر اصولشان قرنها با مجهولات، بازي ميكنند؟!