محی الدین در آینه فصوص جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
3- خداوند در ايجاد و انشاء عالم «بدون حركت» عمل كرده است.زيرا وجود خدا متحرك نيست، خود حركت مخلوق خداست و حركت عين «تغيير» است و خداوند منزه از تغيير است.و نيز حركت عين «زمان» است و زمان مخلوق خدا است.و نيز حركت بدون مكان نميشود حركت هميشه در يك جائي رخ ميدهد و وجود خداوند مكانمند نيست، مكان نيز مخلوق خدا است.4- بدون فكر و انديشه اين كار را كرده است.زيرا فكر و انديشه كار بشر است و مصداق «چه كنم، چه كنم» است كه راه جوئي براي خروج از بن بست جهل است و خداوند از آن منزه است.5- انشاء و ايجاد كرد بدون طرح نقشهاي، كه خود نقشه طرح كردن، باز راه خروجي است از جهل.و بدون تجربهاي كه تجربه نيز راهي است براي خروج از جهل.6- ايجاد وانشاء كرد بدون اين كه «همّت نفس» به كار گيرد.همت يعني صرف انرژي، فاعل يك فعل از انرژي وجود خودش استفاده ميكند.خدا براي ايجاد عالم اساساً وجود خودش را به كار نگرفته و خدا منزّه از اين است.تا چه رسد كه عالم را بر وجود خود سوار كرده باشد، آن طور كه محيالدين ميگويد: مانند روح كه بدن به آن سوار است و روح بدن را اداره ميكند.خداوند عالم را با «امر» ايجاد كرده و عالم با «امر» او اداره ميشود نه به وسيله عين وجود خدا.منشأ اصلي همه اشتباهات ارسطوئيان، محيالدينيان، صدرائيان و صوفيان اين است كه از اين چند جمله على (عليه السلام) و فاطمه (سلام الله عليها) به كنار هستند.