1- «شرك در وجود» سالبه به انتفاي موضوع است و امكان ندارد.تا چه رسد كه بشر دچار آن شود.به همين جهت اسلام شعارش را «لا وجود الا الله» قرار نداد.زيرا معناي اين جمله يعني «لا عدم الاّ الله» (نعوذ بالله) همان طور كه به شرح رفت.2- شرك در موجود، نيز امكان ندارد.زيرا موجود به چيزي گفته ميشود كه «هويت خاص» داشته باشد خواه ما آن هويت را بشناسيم مانند اشياء معمولي و خواه هويت آن را نشناسيم مانند خداوند.تشريك ميان هويت خاص با هويت خاص ديگر معني ندارد.شيئ يا با هويت خاص است يا نيست.اگر نيست پس موجود نيست واگر با هويت خاص است پس «خاص» است نه مشترك.و اگر موجود فقط يك و واحد بود باز جائي براي فهم «هويت خاص» نميماند.زيرا ما بشرها وقتي خاص و خصوصيت را ميفهميم كه با اشياء متعدد رو به رو شويم.اكنون پس هويتهاي خاص هستند كه ما آنها را ميفهميم و لذا لفظ «موجود» را به كار ميبريم و اين عين حقيقت و واقعيت است.لذا اسلام شعارش را «لا موجود الاّ الله» قرار نداد.و از جانب ديگر شعار براي گفتن و فهميدن و عمل كردن است وقتي كه «لا موجود الاّ الله» پس كدام موجود اين شعار را بگويد وكدام موجود آن را بفهمد و كدام موجود به آن عمل كند.3- شرك در الوهيت، هم ممكن است و هم بوده وهنوز هم هست و زندگي بشر را هميشه آلوده كرده و ميكند و لذا شعار اسلام «لا اله الاّ الله» است.