محی الدین در آینه فصوص جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محی الدین در آینه فصوص - جلد 1

مرتضی رضوی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اينك ابن عربي آيه را جمله به جمله معني مي‌كند:

ـ «ربّ اغفرلي» اي استرني و استر من أجلي فيُجهل مقامي و قدري، كما جُهل قدرك في قولك «و ما قدروا الله حق قدره»(22): (نوح گفت) پروردگارا ببخش بر من، يعني بپوشان مرا، و بپوشان به خاطر من تا قدر و مقامم مجهول باشد.

همان طور كه قدر تو مجهول گشت كه خودت مي‌گوئي «قدر خدا را چنان كه بايد نشناختند».

تأمل

1- مي‌دانستيم كه قرآن معجزه است اما نمي‌دانستيم توان معجزه محي‌الدين قوي‌تر از قرآن است كه از قرآن، قرآن ديگر و درست بر ضد قرآن در مي‌آورد!!

2- ابن عربي چاره‏اي ندارد بايد همه «اغفر»ها را كه در قرآن آمده به يك معناي ديگر سوق دهد.

زيرا او نه تنها ترك اولي؟ را، بل گناه كردن را لازم و واجب مي‌داند.

(همان طور كه در فص شيثي گذشت) و خداي او به طور «موجَب» مي‌بخشد.

پس نه پيامبران براي ترك اولي؟ نيازمند مغفرت‌خواهي هستند و نه گناهكاران، در مورد گناه‌شان.

بل بايد افراد مجرم به خود ببالند كه اسامي غفّار، رحيم، رحمان، را با گناه‌كردن‌شان از «عطله» ـ عاطل ماندن ـ نجات داده‏اند.

(البته بنده در مورد پيامبران به «ترك اولي‌» باور ندارم بل معتقدم استغفار معصومان براي رهائي از «جا زدن» است؛ يعني مي‌خواهند آن عوامل طبيعي كه موجب عدم حركت يا كندي حركت در تحصيل تعالي مي‌گردد، از آنان برداشته شود).

3- لابد به نظر ابن عربي‌، حضرت نوح از افراد كمّل نبوده كه اقدام به «دعا» كرده است.

زيرا محي‌الدين در فصّ شيثي گفت كه افراد كامل و عارف، دعا نمي‌كنند: زيرا مي‌دانند كه قضا و قدر در ازل پي‌ريزي شده و چيزي با دعا عوض نمي‌شود.

و استجابت دعا را بايد مصداق «نقض حكمت» دانست.

مولوي در تاييد اين جبرِ بس ريشه‌دار و عميق محي‌الدين، گفته است:




  • من گروهي مي‌شناسم ز اولياء
    از رضا كه هست رام آن كرام
    جستن دفع قضاشان شد حرام‏



  • كه دهن‌شان بسته باشد از دعا
    جستن دفع قضاشان شد حرام‏
    جستن دفع قضاشان شد حرام‏



البته مولوي‌، دعا را مجاز مي‌داند اما آن را در خور مقام اولياي عالي مقام نمي‌داند، لابد مقام اين گروه از اولياء از ابراهيم، نوح و ساير انبياء، بالاتر است؛ زيرا قرآن دعاهاي انبياء را به طور نصّ از زبان خودشان نقل كرده است.

/ 611