ممكن است كسي بگويد: اين «تخصيص» كه تشيع دارد مصداق «انحصار گرائي» است.
پاسخ
اين «واقعيت و حقيقت تشيع» است و شيعه 1400 سال براي همين «تخصيص» خون داده، جان داده، در به در زيسته، قتل عامها را تحمل كرده، و به همين دليل هميشه روند تاريخ و اكثريت جامعه با شيعه مخالف بوده و شيعه را قتل عام كرده است.و گوينده اين سخن نيز ميتواند در زمره آنان قرار گيرد و كاملاً مختار است.مهم اين است كه چنين شخصي نبايد در عين تعميمي بودن، ادعاي شيعه بودن بكند كه صوفيان مدرن امروزي متاسفانه مردم را از اين لطف محروم ميكنند.عرض كردم كه: تشيع (خواه كسي آن را حق بداند يا ناحق) اصلاحيه بر دار نيست اما اينك دچار تحريف ميشود.همه ميدانند، هر كسي در روي كره زمين كه اطلاعات اوليه از اسلام دارد (حتي جناب بوش) ميداند كه اگر فردا امام زمان شيعه بيايد در هفت موضوع بالا كاملاً و دقيقاً انحصار گرا خواهد بود و هست.و اگر در هر مورد رفتار دمكراتيك داشته باشد در اين هفت مورد نه به آريستوكراسي سقيفه و نه به دمكراسي مدرن، اذن ورود نخواهد داد.اگر حرفي غير از اين گفته شود نه تنها تحريف شيعه است بل «شيعهشناسي بيطرفانه» نيز دچار تحريف ميشود و اين نه تنها خيانت به علم و انديشه و تاريخ است بل مصداق «خودفريبي» نيز هست.