محی الدین در آینه فصوص جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محی الدین در آینه فصوص - جلد 1

مرتضی رضوی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شايد پس از اين همه توضيحات كه در اين كتاب گذشت بتوانم از خواننده محترم خواهش كنم: لطفاً براي دو دقيقه به «بطلان تناقض» معتقد نباشيد، ببينيد آيا همه چيز حل مي‌شود يا نه؟ ـ؟ ببينيد يك صوفي عارف (ببخشيد) به تمام معني شده‏ايد يا نه؟ ـ؟ صوفي شدن، و عارف شدن، واصل شدن، به معنائي كه اينان در نظر دارند، هيچ نيازي به سير و سلوك، گشتن هفت شهر، رياضت ندارد.

كافي است تنها تناقض را باطل ندانيد والسلام و شد تمام.

اين سلوك و ملوك همه بهانه است و بس.

اما هر صوفي اين گونه كه من مي‌گويم عارف شود، هرگز به مقام «قطب» يا به مقام دو وزير چپ و راست او نمي‌رسد.

بايد چيزهائي را سر هم كند.

سرايش كند، اصطلاحات شيرين و عجيب و غريب به كار برد.(1)

خودسازي‌، تزكيه، سير و سلوك همگي مال مكتب قرآن و اهل بيت‏ (عليهم السلام) است كه حضرات مانند غصب ولايت كه كرده‏اند، آن را نيز غصب كرده و مدعي عمل به آن هستند.

و آن عده از آنان كه ساده لوحانه به سير و سلوك صوفيانه باور كرده‏اند، چون بستر و جهت سير و سلوك‌شان ناصحيح است غير از سراب به چيزي نمي‌رسند و همه ادعاها، كرامت، معجزه، مردم را در شكل خرس و خوك ديدن و...

جز اثرات يك بيماري رواني چيزي نيست كه در جلد اول مبحث «ستّار العيوب و هتّاك العيوب» گذشت.

بلي: حجاب و حجاب‏ها، يعني بطلان تناقض.

اما هر كس به بطلان تناقض معتقد نباشد بيمار است، و بيمارتر از او كسي نيست و سخن بيمار رواني ارزش سخن بيمار رواني را دارد، وخالي از ارزش نيست.(2)

هيچ چيز در اين جهان، بي ارزش نيست، اگر بيماري نبود اهميت سلامت، معلوم نمي‌گشت.

البته اين گونه بيماران، ديگران را بيمار مي‌دانند.

و به ويژه وقتي كه هانري كربن مامور، از فرانسه بيايد و تاييدشان كند.

شرح فارسي‌: ايشان لطف فرموده و به طور واضح‏تر، به صحت تناقض، قايل شده‏اند.

قيصري تعبير «التكثّر الواقع» را آورد و ايشان با «وجود كثرت» تعبير كرده و به «وجود» كثرت تصريح مي‌كنند، سپس آن را نقض مي‌كنند توجه فرمائيد:

اختلاط به تجليات مختلفه سبب كثرت گرديد چنان كه ظهور اعداد در مراتب معلومه (آحاد، عشرات، مآت و الوف) به ظهور واحد است در آن مراتب، پس واحد به تكررش عدد را ايجاد كرد و عدد مراتب واحد را تفصيل داد، يعني واحد در آنها تجلي كرد.

يعني واحد در آنها تجلي كرد و آنها متجلي به واحدند، پس جز واحد متكرّر چيزي نيست.

/ 611