محی الدین در آینه فصوص جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
اين فكر عوامانه مبتني بر دو اشتباه است:1- اعتقاد به اشياء مجرد از زمان و مكان، مانند: فرشته، روح، علم و خيال.و شگفت اين كه حضرات ملائكه را مجرد ميدانند باز آنها را ميشمارند: جبرئيل، ميكائيل، جناب عزرائيل و...و همچنين روح را: روح زيد، روح عمرو، روح كريم قلي و...كثرت غير از «تعدد» و تعدد غير از حد و مكان معنائي ندارد.2- دخالت دادن، موضوع صرفاً ذهني و انتزاعي، «جوهر و عرض» به مباحث عيني خارجي.كه به مفاهيمشناسي مربوط است نه به «وجودشناسي فلسفي».نتيجه: ما در اين بحث «تعدد» و «كثرت»، نه كاري با اعداد اعتباري داريم و نه با «عمل شمارش».بل خود «تعدد» خود «كثرت» موضوع بحث ماست كه نه تنها قائم به غير نيست بل عين خود اشياء است:
تفكيك مكان از اشياء = تفكيك شيئيت شيء از خودش = عدم.شيء حادث بدون مكان = محال.مكان ـ شيء حادث = محال.اگر شيء بدون مكان باشد، حادث نيست، و آن خداست.