ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
مستفاد از حديث مزبور چند چيز است: 1- رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم جانشينانى دارد. 2- شرط جانشينى و خلافت از آن حضرت صلى الله عليه و آله و سلم روايت(لفظ حديث) آميخته با رؤيت(معناى آن) و نقل مشوب با عقل(مضمون حديث و سنت) آن حضرت است نه صرف نقل بدون تعقل و تفقه، و محض روايت بدون رؤيت معنا و درايت مقصود. 3- اطلاق و عموم حديث مزبور، شامل پهنه زمين و گستره زمان، مى شود و هيچ خصيصه اى براى عصر و مصر و هيچ اختصاصى براى نسل و دوده نخواهد بود. 4- خلافت از رسول، همانند خلافت از خدا، حقيقتى است تشكيكى و طولى كه در رتبه نخست، ازآن انسان كامل معصوم است و در رتبه دوم، ازآن انسان متكامل غير معصوم. 5- حديث مزبور، يا مخصوص عالمان دين و فقيهان اسلام شناس است يا آنان را يقينا شامل مى شود. در صورت اختصاص به عالمان و فقيهان، محذورى وجود ندارد و در صورت تعميم و شمول، ترتب طولى خلافت آنان از رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم نسبت به تقدم خلافت معصومين(عليهم السلام) از آن حضرت صلى الله عليه و آله و سلم محفوظ است; چه اينكه ترتب زمانى خلافت ائمه معصوم(عليهم السلام) نسبت به رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ملحوظ است; زيرا همه آن ذوات نورى، در زمان واحد خليفه نيستند. سر اختصاص حديث مزبور به فقيهان ديندار و دين شناس، آن است كه خلافت معصومين(عليهم السلام) از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم، در نصوص ويژه فراوان، در خلوت و جلوت، به آگاهى مردم رسيد و آنچه نيازمند بيان بود، همانا خلافت فقهاء از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در طول خلافت ويژه معصومان(عليهم السلام) مى باشد كه با نصوص مخصوص بيان شده است و چون امامان معصوم(عليهم السلام) به منزله نفس رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى باشند; لذا آنان نيز مى توانستند عالمان دين را جانشين خود قرار دهند تا علماى دينى، خلفاى آنان باشند. 6- جريان خلافت، همان گونه كه قبلا اشاره شد (141) و از تعبير حضرت موسى(عليه السلام) نسبت به حضرت هارون(عليه السلام) استظهار شد: «هارون اخلفنى فى قومى » (142) ، ناظر به تدبير امور جامعه و زعامت شؤون اسلامى است و نه صرف تعليم و تدريس. لازم به ذكر است كه آنچه به عنوان روايت درائى و نقل عقلى حديث و نيز آنچه به عنوان «يعلمون » در حديث مزبور آمده است، همگى «عنوان مشير» است نه بيانگر محدوده خلافت; يعنى عالمان معلم و ناقلان مبين و راويان مجتهد، خليفه رسول خداصلى الله عليه و آله و سلم در انجام كارهاى آن حضرت در عصر غيبت مى باشند و اين به همان يفيت خلافت هارون از موسى(عليهم السلام) است در دوران غيبت او; با اين تفاوت كه حضرت هارون(عليه السلام)، داراى نبوت و رسالت و عصمت و... بود و فقيهان اسلام، فاقد اين گونه مزايا هستند و لذا مجلسى اول(رحمه الله) فرمود: حديث مزبور، دلالت دارد بر اينكه «محدث »، خليفه رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم (143) است.