ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت فقیهان و عدالت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی؛ تنظیم و ویرایش: محمد محرابی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اول كسانى كه براى اقامت مكتب و تماميت دين حنيف الهى قيام نمودند و ديگران را اقامه كردند، خود اهل بيت(عليهم السلام) و به ويژه سالار شهيدان، حضرت حسين بن على(عليهمالسلام) بودند. آن حضرت كه نه همتى غير از خدا داشت و نه از اهتمام به امور مسلمين تعلل مى ورزيد و نه از همت گماردن به حل دشوارى هاى جامعه انسانى، اعم از مسلمان و غيرمسلمان، سهل انگارى را روا مى داشت و نه در برابر حاكم طاغى تسليم مى شد.

شعار دلپذير حضرت اباعبدالله(عليه السلام): «هيهات منا الذلة، يابى الله لنا ذلك ورسوله والمؤمنون وحجور طابت وطهرت » (41) و نداى دل انگيز ايشان كه فرمود: «لا والله لااعطيكم بيدي اعطاء الذليل ولاافر فرار العبيد» (42) ، درباره عزت و حفظ استقلال است. در انحصار اهتمام آن حضرت به توحيد الهى نيز همين بس كه در مساله شناخت خداوند چنين فرموده است: «به توصف الصفات وبه تعرف المعارف لا بها يعرف » (43) ; يعنى خداوند به وسيله اوصاف، وصف نمى شود و به وسيله معروفى شناخته نمى شود، بلكه هر معروفى، توسط ذات اقدس خداوند شناخته مى گردد. اگر انسان صالح سالكى به بارگاه رفيع معرفت توحيدى باريافت، به گونه اى كه همت او در اصل شناخت، فقط معطوف خداوند شد و در پرتو عرفان الهى، غير او را شناخت، هرگز غير او را وجهه همت خويش قرار نمى دهد.

امام راحل(رضوان الله تعالى عليه) در اين امر مهم توحيدى، به سرور آزادگان جهان حضرت سيدالشهداء(عليه السلام) اقتدا نمود و چهره هستى خويش را متوجه جلب رضاى الهى كرد و خشنودى غير او را معيار قيام خود قرار نداد و اين بينش توحيدى، در تمام مراحل اقدام خالصانه ايشان، چه در غربت و چه در قربت، چه در سراء و چه در ضراء، چه در كربت و چه در عزت، چه در اسارت و چه در امارت و بلكه، در اوج واقعى و هم در حضيض ظاهرى، خلوص عمل براى خدا مشهود بود.

دوم: دورى امام خمينى(رض) از دنياگرايى

انگيزه نهضت امام راحل(قدس سره) كه مطيع و تابع امام معصوم(عليه السلام) بود، همان است كه در سخنان گهربار اميرالمؤمنين(عليه السلام) و بيانات سودمند سيدالشهداء(عليه السلام) در تبيين قيام آن ذوات نورانى بيان شده است: «اللهم انك تعلم انه لم يكن ما كان منا تنافسا فى سلطان ولا التماسا من فضول الحطام ولكن لنرى المعالم من دينك ونظهر الا صلاح فى بلادك ويامن المظلمون من عبادك ويعمل بفرائضك وسننك واحكامك » (44) ; پروردگارا! تو مى دانى كه قيام و اقدام مجاهدانه ما، براى رغبت در سلطنت مادى و بهره بردارى از متاع زائد و پوسيده و پژمرده دنيا نبود، بلكه براى ديدن و نشان دادن و برگرداندن علامت هاى دين تو و براى اصلاح در شهرهاى تو بود; و براى آنكه بندگان ستمديده ات در امان باشند و به فرائض و سنن و احكام تو عمل شود.

آنگاه حضرت سيدالشهداء(عليه السلام) چنين فرمود: «فان تنصرونا وتنصفونا قوى الظلمة عليكم وعملوا في اطفاء نور نبيكم. وحسبنا الله وعليه توكلنا واليه انبنا واليه المصير» (45) ; پس اگر شما ما را يارى نكرديد و با ما به عدل و انصاف رفتار ننموديد، ظالمان بر شما چيره مى شوند و اولين خطر آنان اين است كه در خاموش كردن نور وحى و چراغ نبوت مى كوشند. البته حسين بن على(عليهمالسلام)، خود بدون مساعدت مردمى قيام نمود; چرا كه خداوند را حسيب و كافى دانست و بر او توكل كرد و به او رجوع نمود كه صيرورت و تحول همه اشياء، به سوى خداست.

/ 299