ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت فقیهان و عدالت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی؛ تنظیم و ویرایش: محمد محرابی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سر دورى جستن از يارى گروه هاى منحرف آن است كه براى وصول به حق، وسيله اى جز صراط مستقيم حقيقى وجود ندارد; زيرا ميان هدف و وسيله، و مقصد و راه، ربط خاص وجودى برقرار است; يعنى با هر وسيله و راهى نمى توان به هر هدف و مقصدى وصلت يافت و به آن رسيد; هدف معين، راه مشخص مى طلبد و راه معين، به هدف مشخص مى رسد و هدف، هرگز نمى تواند وسيله را تبرير و توجيه كند.

اين مطلب عميق را، از سخنان گهربار سالار شهيدان(عليه السلام) مى توان دريافت نمود كه فرمود: «من حاول امرا بمعصية الله كان افوت لما يرجو واسرع لمجي ء ما يحذر» (49) ; اگر كسى بخواهد با معصيت پروردگار به چيزى نايل آيد، چنين رخداد تلخى سبب مى شود كه آنچه مورد اميدوارى وى است، زودتر از ميان برود و آنچه مورد هراس اوست، زودتر فرا رسد.

همين خطمشى حضرت حسين بن على(عليهمالسلام)، در موضع گيرهاى سياسى حضرت امام(قدس سره) مشهود بود; به گونه اى كه هرگز اجازه نمى داد براى نيل به هدف مقدس، از ترفندهاى سياست بازانه استمداد شود و از وسيله ناصواب، براى رسيدن به هدف صائب استفاده شود.

چهارم: امام خمينى(رض)، عقل برتر زمانه

همان گونه كه درجات بهشت عدن، به عدد آيات قرآن كريم است و معارف قرآن حكيم، براى هر كسى به اندازه سعه وجودى وى تجلى دارد، تكاليف الهى نيز براى هر كس، به اندازه قلمرو معرفت اوست; اگر چه همگان در يك سطح خاص با يكديگر مشتركند و نصاب لازم براى اصل تكليف مشترك، همان عقل متعارف است كه در توده عقلاء وجود دارد و مايه حت بعث و زجر در امر و نهى الهى است.

در ايثارهاى تاريخى و نثارهاى محيرالعقول، تنها «عقل متعارف » اوساط مردم است كه متحير مى شود و از فتوا بازمى ماند يا دستور ارتجاع، سكوت، تقيه، و مانند آن مى دهد البته خصوصيت هاى نفسانى از قبيل جبان بودن و احساس وحشت كردن نيز در نحوه ارزيابى و محاسبه موارد، سهم بسزايى دارد اما «عقل بالغ » به قله عشق و شوق، در عين محاسبه دقيق و ارزيابى كامل، هرگز وهم و نيز عقل متعارف محدود و مداربسته رابه مشورت نمى گيرد; چه اينكه خصوصيت هاى نفسانى انسان عاشق مشتاق، همانا شوق شهامت و سلحشورى است نه هراس و تقيه پرورى، و نه تهور و بى باكى.

مثل اعلاى چنين فضيلتى، سالار شهيدان(عليه السلام) بود كه اصل كمال مزبور، به نحو «حقيقت » در او يافت شد و «رقيقت » آن، در پيرو راستين او يعنى امام امت(رض) پديد آمد كه وى در مصاف عقل متعارف با عقل بالغ به قله عشق، جانب عقل برين را برگزيد و بطلان تقيه را با نداى «تقيه حرام است ولو بلغ ما بلغ »، آشكار ساخت و چنين نواى گوش نوازى كه از صاحبدل عاشق مشتاق برخواست، در همه آنان كه مصداق كريمه «لمن كان له قلب او القى السمع وهو شهيد» (50) بودند، اثر مثبت نهاد.

/ 299