ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
روزى كه ساواك پهلوى به صورت غارت، به منزل معظم له هجوم آورد، كتاب هاى ايشان را در جدول هاى خيابان ريختند، نوشته هاى ايشان را پاره كردند و كسى به دادشان نمى رسيد. كتاب ها و نوشته هايشان كه محصول عمرشان بود، بعدها پس از گذشت چندين سال، از دست فروشى هاى كنار خيابان پيدا شد. آن روزى كه اعلاميه دادن و به مبارزه برخاستن تا حدودى با محبوبيت عمومى همراه بود، اعلاميه ها زياد و امضاءها فراوان بود، ليكن روزى كه امضا كردن، خطر خون دادن و تبعيد شدن را به همراه داشت، به گونه اى ديگر شد. وقتى كه هوى و هوس كم شد يا در كارى هوى مطرح نبود، آنكه عملش خالص نباشد، دست به قلم نمى برد; چنانكه از حضرت على بن ابى طالب(عليه السلام) رسيده است:
«لو ارتفع الهوى لانف غير المخلص من عمله » (64) .
آنجا كه فقط جاى هتك حيثيت است نه جذب شرف، آنجا كه كار با ميل و رغبت نيست و جز خطر پديده ديگرى اعلاميه را همراهى نمى كند، طبق بيان بلند اميرالمؤمنين(عليه السلام)، آن روز فقط مخلص است كه ظهور مى كند و جهاد خود را ادامه مى دهد. امام امت(رض) در چنين شرايطى ظهور كرد; اعلاميه داد و رژيم پليد حاكم را به استيضاح كشيد و نه تنها همچون كوهى استوار و مقاوم ايستاده; بلكه مانند تك درختى در بيابان «غير ذى زرع » جلوه گرى مى كرد و لذا مشمول بيان نورانى حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) گشت كه در وصف مالك اشتر(رض) فرمود:
«والله لو كان جبلا لكان فندا ولو كان حجرا لكان صلدا لايرتقيه الحافر ولايوفى عليه الطائر» (65) ;
به خدا سوگند اگر كوه بود، يكتا بود و اگر سنگ بود، سرسخت و محكم بود; هيچ مركبى نمى توانست از كوهسار وجودش بالا رود و هيچ پرنده اى به اوج آن راه نمى يافت. امام راحل(قدس سره) اين گونه بود و چنين عمل كرد; طوبى له وحسن مآب. اگر كسى بخواهد خود را سالك كوى امام و پيرو خط آن حضرت بداند، بايد زمان و زمانه را كاملا بشناسد، سياست هاى داخل و خارج را به خوبى درك كند و در اين درك، هوا و هوس او را همراهى نكند. اگر كسى اسلام را به عنوان «اسلام ناب » پذيرفت، در زمان لازم، قدح سم را صابرانه سرخواهد كشيد; زيرا هميشه جاى پيروزى و جاى استقبال و حرمت و «صل على فلان » گفتن و شنيدن نيست; گاه زمان حرمت است و گاه زمان دادن همه آبرو براى «حفظ اسلام » و معامله كردن با خداى خود و خريدن حرف بدانديشان و بدگويان شرق و غرب و سركشيدن كاسه سم. اگر ما در مواردى براى حفظ وحدت و صيانت نظام و تحكيم پايگاه فكرى دين، در سركشيدن جام زهر، قبول را بر نكول ترجيح داديم، پيرو «خط امام » هستيم. اين سخن هر چند پرجاذبه است، اما پرخطر نيز هست. اگر ما بخواهيم زمان خود را مانند زمانه امام راحل(رض) كنيم، اولا بايد روح بلندانديشى در ما پيدا بشود و ثانيا به اندازه توانايى اين روح بلندانديش، پرواز كنيم و حضور و ظهور مهر و قهر خدا را در تمام مراحل ادراك نمائيم.