ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
در اسلام، جهاد بر دو نوع است; يكى «جهاد دفاعى » و ديگرى «جهاد ابتدايى ». «جهاد دفاعى » آن است كه مسلمانان براى دفاع از خود، در برابر هجوم و حمله دشمن، ست به شمشير و سلاح مى برند; و «جهاد ابتدايى »، جهادى است كه به دستور ولى مسلمين به سوى كافران رفته، آنان را به پذيرش اسلام دعوت مى كنند و براى اين دعوت، موانع غيرمنطقى را به وسيله جنگ، از ميان بر مى دارند. علامه طباطبائى(رضوان الله تعالى عليه) در اين باره تحليلى دارند كه نتيجه اش بازگشت جنگ ابتدايى به جنگ دفاعى است (21) . توضيح مطلب اينكه:
اولين و اساسى ترين حق انسان ها، حق حيات سالم است كه از آزادى فطرت پاك انسانى سرچشمه مى گيرد; فطرتى خدايى كه تبديل پذير نيست:
«فطرت الله التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله » (22) . سران ستم و سردمداران كافر كشورهاى غيرمسلمان، اين حق را از مردم سلب نموده، با شيوه هاى گوناگون و تبليغات نادرست خود بر ضد حق، اجازه و فرصت تفكر و انديشه صحيح را به آنان نمى دهند و با فتنه و آشوب در برابر ارشاد و تبليغ اسلام، نمى گذارند چراغ هدايت دين كه خواسته فطرت همه انسان هاست، به محدوده كشور شرك و كفر برسد و اين كارى است كه همه دشمنان بى منطق انبياء(عليهم السلام) در طول تاريخ بشر انجام داده اند و در اين حال است كه فرمان «قاتلوهم حتى لاتكون فتنة » (23) براى از ميان برداشتن فتنه و آشوب، صادر مى شود تا به دنبال آن و پس از رفع موانع سردمداران كفر، فطرت اسيرشده مردم آن ديار آزاد شود و سخن منطقى دين به صورت «بلاغ مبين » به آنان عرضه گردد: «وما علينا الا البلاغ المبين » (24) و خود مردم بتوانند چهره واقعى حق را بيابند و آزادانه آن را اختيار كنند: «فمن شاء فليؤمن ومن شاء فليكفر» (25) و از آنجا كه دين حق، در كمال روشنى و بدون هر ابهامى، هماهنگ با فطرت انسان هاست: «فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت الله التى فطر الناس عليها» (26) مردم با ميل و رغبت قلبى، آن را مى پذيرند و دين الهى فراگير مى شود: «ويكون الدين كله لله » (27) .