ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت فقیهان و عدالت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی؛ تنظیم و ویرایش: محمد محرابی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

البته در ذيل اصل آخر قانون اساسى، محتواى برخى از اصول قانون اساسى، به دليل قطعيت و ضرورتى كه دارند، تغييرناپذير اعلام شده است:

«محتواى اصل مربوط به اسلامى بودن نظام و ابتناى كليه قوانين و مقررات بر اساس موازين اسلامى و پايه هاى ايمانى و اهداف جمهورى اسلامى ايران و جمهورى بودن حكومت و ولايت امر و امامت امت و نيز اداره امور كشور با اتكاء به آراء عمومى و دين و مذهب رسمى ايران تغييرناپذير است ».

آيا رهبر مى تواند «قانون اساسى » يا اصولى از آن را لغو كند؟

پاسخ: همان گونه كه نظام على و معلولى جهان، چنان رصين و استوار است كه ناهماهنگى با آن در نظام تكوين ممتنع است، نظم امامت و امت نيز چنان مرصوص است كه ناديده گرفتن آن در نظام تشريع، ممنوع مى باشد. امت، در هنگام پذيرش امامت امام و نيز امام، هنگام اعلام قبول وظيفه رهبرى و امامت امت، با يكديگر تعهد و تعاهد متقابل دارند كه نه تنها به صورت يك عهد و عقد صحيح تنظيم مى شود، بلكه به عنوان يك عهد لازم و عقد حتمى امضا مى گردد كه نقض آن، براى هيچ كس جائز نخواهد بود. اگر رهبر يك ملت به عنوان امام آنان، و ملت يك كشور به عنوان امت آن امام، تعهد متقابل را به صورت قانون اساسى تدوين نموده اند و فقيه جامع شرايط رهبرى نخست به عنوان يك شهروند، با استفاده از شخصيت حقيقى خود، در همه پرسى شركت كرد و به آن قانون اساسى راى داد و ثانيا پس از راى قاطع ملت، به عنوان فقيه جامع الشرايط، با استعانت از شخصيت حقوقى خويش، آن قانون اساسى و نيز محصول آراء ملت را تنفيذ كرد، وفاى به چنين تعاهد متقابل، بر امام و بر امت واجب خواهد بود و نقض آن، جايز نيست.

بنابراين، فقيه جامع شرايط رهبرى، با جمهور مردم چنين تعهد كرده است كه لايت خويش را در محدوده قانون اساسى اعمال مى كند و حدود و وظائف و اختيارات خود را، برابر اصول معين در طى فصول آن قانون رعايت مى نمايد; چه اينكه امت نيز وظائف و حقوق خود را، برابر اصول مضبوط در چند فصل قانون اساسى اعمال مى كند. لذا تعدى از قانون اساسى، نه براى رهبر رواست و نه براى جمهور; مگر در موارد حقوقى خاص مانند موارد ذيل:

1عهد مزبور، به صورت يك عقد جائز باشد نه لازم; كه اگر جائز بود، نقض آن براى هر يك از طرفين عهد رواست.

2عهد مزبور، به صورت ايقاع ارائه شود نه عقد; كه اگر چنين بود، نقض آن، در اختيار صاحب قدرت ايقاع است و طرف ديگر حقى ندارد(البته برخى از ايقاع ها).

3عهد مزبور، گرچه به صورت عقد ارائه شده نه به صورت ايقاع و به عنوان عقد لازم است نه جائز، ليكن براى يكى از دو طرف عقد، «خيار»; يعنى حق فسخ ثابت باشد; كه در اين حال، فقط ذى الخيار، حق فسخ عهد ياد شده را دارد.

/ 299