ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بنابراين، اگر انسانى خضر راه مى شود و اگر انسان مقربى، خاتم پيامبران الهى مى گردد، همگى به دليل عبوديت و بندگى خداوند است:
«كيست مولى؟ آنكه آزادت كند.» عبوديت انسان براى خداوند، او را نسبت به غير خداوند آزاد مى سازد و پس از آن، هرگز برده و بنده درون و بيرون خود نخواهد بود. فطرت توحيدى انسان، دو چيز را فتوا مى دهد; يكى بنده خدا بودن و ديگرى آزاد از غير او گشتن; زيرا اگر انسان، عبد محض خالق خود باشد و همه عبوديت خويش را به خداوند اختصاص دهد، بى شك زمينه اى براى عبوديت و بندگى غيرخدا نمى ماند و اگر انسان، خداوند را به بزرگى و عظمتش دريافت، همه چيز براى او كوچك و بى مقدار مى شود; چنانكه حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) در خطبه متقين مى فرمايد: «عظم الخالق في انفسهم فصغر ما دونه في اعينهم » (63) ; خالق، به عظمتش در جان هاى متقين جلوه گر مى شود و در نتيجه، هر چه غيرخداست، در چشمان آنان كوچك مى گردد. اميرالمؤمنين(عليه السلام) خطاب به فرزندش امام مجتبى(عليه السلام) مى فرمايد:
«ولا تكن عبد غيرك وقد جعلك الله حرا» (64) ;
بنده جز خدا مباش; زيرا خداوند تو را آزاد آفريده است; و به همين دليل است كه امام على(عليه السلام)، عزت و افتخار خويش را در عبوديت براى خدا مى بيند: «الهي كفى بي عزا ان اكون لك عبدا وكفى بي فخرا ان تكون لي ربا» (65) ; خدايا! مرا اين بزرگوارى بس است كه بنده توام و اين افتخار مرا بس كه تو پروردگار منى.