ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
تا اين جريان الهى، اگرچه در حد ضعيف، در جامعه باقى بماند و اين قصه تمام نشدنى مبارزه، ادامه پيدا كرد تا به حركت عظيم و الهى مردم مسلمان ايران منتهى شد و عنايت الهى بر اين تعلق گرفت تا فقيهى وارسته، حكيمى دلخسته، عارفى پيوسته، صاحب انديشه اى از متن قرآن برخاسته، سياستمدارى دست از دنيا شسته، با قلبى آكنده از مهر به خدا و جانى مالامال از قهر به جنود شيطانى; يعنى حضرت آية الله العظمى امام خمينى(قدس سره)، با آشنايى عميق و اطلاعى وسيع از تعاليم دينى، مسير تفكر شيطانى را برگرداند و مردم را با اسلامى كه آموزه هاى اصيل، فطرى و مناسب با ادوار مختلف زمانى و عصرى دارد آشنا سازد; و اين اسلام آزاد شده و رهايى يافته از قيود تحريف و حلقات تحديد و زنجيره هاى تهديد، منشا انقلاب و تحولى شد كه نشانگر چهره اصيل اسلام است. امروزه بايد آن انديشه كه از زمزم اسلام ناب، آب نوشيده و از چشمه قرآن و عترت سيراب شده و جامعه اسلامى را از سراب دموكراسى بشرى نجات داده، بازشناسى شود تا همواره تازه و زنده بماند. به طور قطع، آشنايى با چنين اسلامى، راه را براى انحطاط و سقوط امت اسلامى بسته و اقتدار روزافزون را براى آن جامعه به ارمغان خواهد آورد. از آنجا كه ريشه اين تفكر دينى و سلسله جنبان اين حركت انقلابى، جلوه نمايانى از اقتدار امامت و ولايت يعنى ولايت فقيه مى باشد، مناسب است كه اين شان، بيش از شئون ديگر مورد مطالعه و دقت قرار گيرد تا نقش و ميزان تاثير امامت در عرصه جامعه اسلامى بهتر دانسته شود.