ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت فقیهان و عدالت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی؛ تنظیم و ویرایش: محمد محرابی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سومين مورد براى ضرورت وحى و عدم كفايت عقل، آياتى است كه جريان جهنم و گفتگوى دوزخيان را با نگهبانان جهنم بازگو مى نمايد. فرشتگان، در مقام استدلال و سرزنش، به جهنميان مى گويند: «الم ياتكم نذير» (95) ; آيا از سوى خداوند پيامبرانى نيامدند كه شما را از عواقب تلخ گناه بيمناك كنند؟ اين استدلال نيز نشانگر ضرورت ارسال رسولان است; زيرا اگر عقل بشر در مساله هدايت كافى بود، بايد فرشتگان سؤال مى نمودند: مگر خداوند به شما عقل نداد; مگر شما عقل نداشتيد; پس چرا به اين روز افتاديد؟

تذكر

اگر در مواردى به عقل احتجاج شده، براى آن است كه عقل به قصور خود و ضرورت وحى آگاه است و لزوم پيروى آن را تثبيت مى كند.
چهارمين گروه از آيات دال بر ضرورت وحى و عدم كفايت عقل، همان است كه در مقام بيان فايده بعثت انبياست; مانند اين آيه شريفه كه مى فرمايد:

«كما ارسلنا فيكم رسولا منكم يتلوا عليكم اياتنا ويزكيكم ويعلمكم الكتاب والحكمة ويعلمكم ما لم تكونوا تعلمون » (96) ;

يعنى من به سوى شما رسولى فرستاديم تا بر شما آيات ما را تلاوت كرده، شما را تزكيه نمايد و كتاب و حكمت را به شما
تعليم دهد و به شما چيزى را بياموزد كه هرگز از پيش خود، توان آموختن آن را نداريد. و اين ويژگى از تعبير «ويعلمكم ما لم تكونوا تعلمون » استفاده مى شود; زيرا مفاد اين جمله آن است كه علوم حاصل از وحى را نه تنها نمى دانيد، بلكه هرگز نمى توانيد بدون هدايت پيامبر، به آنها عالم شويد.

از اين آيه نيز دانسته مى شود كه وجود وحى و رسالت، تنها يك فضيلت و فائده غير ضرورى و قابل جبران نيست، بلكه ضرورت و فريضه اى حتمى است كه هيچ جانشين و جبران كننده اى ندارد و انبياء الهى، چيزهايى را به بشر مى آموزند كه افراد بشر قادر به فراگيرى آن از غير راه وحى نيستند. بنابراين، ضرورت وجود دين، از آن زمان كه اولين آدم پاى بر عرصه طبيعت مى گذارد تا آن زمان كه آخرين انسان از طبيعت رخت برمى بندد، امرى روشن و ثابت است; زيرا دين، علاوه بر تامين سعادت اجتماعى و ايجاد جامعه برين و تنظيم روابط متعادل و تدوين قانون حق محور و ديگر مسائل مربوط به زندگى جمعى، در پى تامين سعادت ابدى و اخروى انسان هاست كه عقل به تنهايى نمى تواند از عهده آن برآيد و از اينرو، هيچ انسانى در هيچ حالتى، بى نياز از دين نيست; چه در حال فرديت و انزوايش و چه در حال حضور در اجتماع و جامعه بشرى.

/ 299