ولایت فقیهان و عدالت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت فقیهان و عدالت - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی؛ تنظیم و ویرایش: محمد محرابی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

با اينكه فاقد همه امكانات مادى بودند و دشمنان آنان از همه امكانات مادى برخوردار بودند، چون مؤمنين به قدر ميسور، به دستور خدا عمل مى كردند، خداوند سلاطين ستم و باطل را نابود مى ساخت; عده اى از آنان را به صورت: «فاخذناه وجنوده فنبذناهم فى اليم » (25) گروهى ر «فخسفنا به وبداره الارض » (26) و برخى ر «سخرها عليهم سبع ليال وثمانية اياما حسوما» (27) و جمعى ديگر را با ساير جنود الهى از ميان برد. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و مسلمانان، از كمترين امكانات جنگى و مادى برخوردار بودند، ولى در همان جنگ هاى نابرابر، خداوند آنان را يارى كرد و اكنون نيز كه انقلاب اسلامى حكومتى دينى برپا كرده است، اگر مردم در صحنه نباشند و حضور جدى نداشته باشند، حتى اگر رهبر آنان در حد وجود مبارك حضرت اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) باشد، نظام اسلامى سقوط مى كند.

رهبرى مانند على بن ابى طالب(عليه السلام) كه جز شخص پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم، هيچ كس در روى زمين به عظمت علمى و عملى آن حضرت نمى رسد و از نظر شجاعت و سلحشورى و سياست نظامى نيز بى همانند است و پيروزى بيشتر جبهه ها به عهده آن حضرت بود، وقتى كه مردم با او هماهنگ نباشند و او را نپذيرند، هرگز پيروز نمى شود. در سوره مباركه «نور»، درباره حضور مردم آمده است: «انما المؤمنون الذين امنوا بالله ورسوله واذا كانوا معه على امر جامع لم يذهبوا حتى يستاذنوه ان الذين يستاذنوك اؤلئك الذين يؤمنون بالله ورسوله » (28) ; يعنى مؤمنان واقعى كسانى هستند كه گذشته از ايمان به خدا و پيامبر، در مسائل اجتماعى نيز رهبران الهى خود را رها نكنند و در اين زمينه، از جهت ملاك حكم، تفاوتى ميان آنكه رهبر، پيامبر باشد يا امام معصوم يا جانشينان آنان در عصر غيبت، وجود ندارد.

بنابراين، حكومت اسلامى هيچ گاه بدون خواست و اراده مردم متحقق نمى شود و تفاوت اساسى حكومت اسلامى با حكومت هاى جابر در همين است كه حكومت اسلامى، حكومتى مردمى است و بر پايه زور و جبر نيست، بلكه بر اساس عشق و علاقه مردم به دين و حاكم اسلامى صورت مى پذيرد و هر چه مردم از اخلاق و معارف دينى بهره مندتر باشند و هر چه احكام دينى را بيشتر عمل كنند و هر چه از اتحاد و همبستگى و الفت الهى برخوردارى بيشترى داشته باشند، حكومت اسلامى نيز استوارتر و در رسيدن به اهدافش موفق تر است و هيچ گاه نبايد تصور نمود كه اگر مردم با حكومت اسلامى نباشند و اگر مؤمنان راستين كمر همت نبندند، خداوند حكومت اسلامى را برپا مى دارد. بايد دانست كه نعمت الهى و فيض و نصرت خداوند، وقتى به ملتى مى رسد كه خود آنان خواهان سعادت خويش باشند و به يارى دين خدا بشتابند: «ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بانفسهم » (29) و نيز خداوند، نعمت حكومت شايسته اسلامى را از ملتى بى جهت نمى گيرد، مگر آنكه خود آنان در حفظ و حراستش كوتاهى كنند: «بان الله لم يك مغيرا نعمة انعمها على قوم حتى يغيروا ما بانفسهم » (30) .

/ 299