حديث ثقلين (1) از احاديث متواتر اسلامي است كه علما و دانشمندان، آن را از پيامبر گرامي نقل كرده اند. مراجعه به اسناد و روايات اين حديث، صدور حديث را از پيامبر گرامي قطعي مي سازد و هيچ فردي هرچه هم ديرباور باشد نمي تواند در صحت و استواري آن به خود شك و ترديد راه دهد.بررسي سند حديث.استدلال با اين حديث، در گرواين است كه صحت و استواري سند آن براي ما ثابت گردد، از اين رو به نقل قسمتي از اسناد آن مي پردازيم.مرحوم سيد هاشم بحريني در كتاب نفيس خود غاية المرام حديث ياد شده را از دانشمندان اهل تسنن به 39 طريق نقل مي كند، هم چنان كه اين حديث را از طريق شيعه به 82 طريق نقل مي نمايد.و در تعاليق احقاق الحق، با تتبع زايد الوصفي مسانيد و مراسيل حديث از كتاب هاي دانشمندان سني با تعيين شماره جلد و شماره صفحه كتاب نقل شده است. علاقه مندان مي توانند به جلد9 صفحه 375 309 مراجعه كنند و ما براي رعايت اختصار ازنقل آن خود داري مي كنيم.و نيز از سوي (دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه) رساله اي پيرامون اسناد و متون حديث (ثقلين) منتشر گرديده كه حاكي از صحت و تواتر حديث مذكور مي باشد.(2).دانشمند بزرگ شيعه، مرحوم ميرحامد حسين هندى، كه در سال 1306 هجري قمري درگذشته است اين حديث را ازقريب به 200 دانشمند سني از قرن دوم تا سيزدهم هجري قمري نقل كرده است. مجموع تحقيقات وي درباره سند و دلالت حديث، در شش جلد به چاپ رسيده است كه علاقه مندان مي توانند با مراجعه به آنها از اهميت اين حديث آگاه گردند.و هرگاه تعداد راويان حديث از طريق شيعه و نيزكتاب هاي شيعه را كه اين حديث در آنها آمده است در نظربگيريم در اين موقع حديث در عالي ترين درجه اعتبار و تواتر قرار مي گيرد، كه براي آن مانندي جز حديث غدير و حديث منزلت نمي توان يافت.اينك متن حديث:.قالَ رَسُولُ اذ: اِنّي تارك فيكُمُ الثَقَلين، كتابَ اذ وَ عترَتىِ، اَهل بَيتى، ما اِن تَمَسَّكتُم بِهِما لَن تَضِلُّوا اَبَداً وَ انَّهُما لَن يَفتَرقا حَتي يَردا عَلَىَّ الحَوضَ؛.من در ميان شما دو امانت نفيس و گرانبها مي گذارم: يكي كتاب خدا و ديگري عترت من است شما مادامي كه به اين دو تمسك جوييد گمراه نمي شويد و اين دو هيچ گاه از هم جدا نمي شوند تا در كنار حوض بر من وارد شوند.بررسي مفاد حديث.دقت در مفاد حديث ثقلين به روشني مي رساند كه عترت پيامبر از لغزش و خطا تا چه رسد به معصيت و گناه مصون است، زيرا چيزي كه تا روز رستاخيز پيوند ناگسستني با قرآن دارد، بايد همانند آن ازخطا و اشتباه مصون باشد.به عبارت ديگر، از اين كه امت اسلامي تا روز رستاخيز كه روز ملاقات دو يادگار با پيامبر گرامي است بايد به قرآن و عترت چنگ زنند و متمسك شوند، مي توان فهميد كه اين دو حجّت الهي و دو يادگار پيامبر پيوسته از خطا و اشتباه مصون و از هر نوع كجي و نافرماني به دورند، زيرا هرگز نمي توان تصور كرد كه خداوند، اطاعت بنده عاصي و گنهكار را بر ما واجب كند يا اين كه ميان گروه خطاكار و قرآن، پيوند ناگسستني افكند و تنها، گروهي مي توانند شايستگي هم رديفي با قرآن را داشته باشند كه پاك و پيراسته از لغزش، گناه، خطا و اشتباه باشند و اگر عترت، معصوم نباشد، در اين صورت ممكن است عترت سخني بگويد و قرآن سخني ديگر؛ در اين صورت، تلازم ميان آنها كه حديث حاكي از آن است از ميان مي رود.يكي از شرايط مهم امامت و پيشوايى، همان عصمت از گناه و مصونيت از اشتباه است و از طريق عقل، لزوم چنين حالت، در پيشوايان آسماني به ثبوت رسيده است، بنابراين حديث به روشني گواهي مي دهد كه عترت پيامبر گرامي همانند قرآن از هر عيب، نقص، اشتباه و خطايي منزه است و چون پيروي از آنان واجب است بايد از معصيت و گناه معصوم باشند.
درس 96: پيامبر اسلام امام را تعيين مي كند (3)
حديث سفينه نوح
حديث (سفينه) نيزازاحاديث متواتراسلامي است كه پس از حديث هاي غدير، منزلت و ثقلين ازجايگاه ويژه اي برخوردار است.بررسي سند حديث.اين حديث ازنظر سندنيز همانند احاديث گذشته داراي استواري و استحكام خاصي است، به گونه اي كه در ميان محدّثان اسلامي شهرت به سزايي دارد. كافي است كه بدانيم ميرحامد حسين مؤلف عبقات الانوار آن را از نود دانشمند اسلامي كه همگي از مشاهير اهل تسنن بودند، نقل كرده است. مرحوم سيد هاشم بحرينى، اين حديث را با يازده سند ازدانشمندان سني و با 39 طريق از دانشمندان شيعه نقل مي كند.اينك متن حديث.پيامبر گرامي فرمود:.اِنَّ مَثَلَ اَهل بَيتي في أمَّتي كَمَثَلِ سَفينَةِ نُوح مَن رَكِبَها نَجي وَ منَ تَخَلَّفَ عَنَّها غَرقَ؛.مقام و موقعيت اهل بيت من در ميان امتم، مانند كشتي نوح است، هر كس سوار آن كشتي شد نجات يافت و هر كس ترك گفت، غرق گرديد.سليم بن قيس، مي گويد: در موقع حج در مكه بودم، ديدم كه ابوذر غفارى، حلقه درِ كعبه را گرفته و با صداي بلند مي گويد: اي مردم! هر كس مرا مي شناسد كه مي شناسد و هر كس مرا نمي شناسد من خود را معرفي مي كنم. من جندب بن جناده، ابوذر غفاري هستم، اي مردم! از پيامبر شما شنيدم كه فرمود:.اهل بيت من، در ميان قوم خود همانند كشتي نوحند، هركس بر كشتي سوار شد، نجات يافت و هركس آن را ترك گفت غرق شد.(3).بررسي مفاد حديث.