درس 102: آثار اجتماعي عقيده به معاد - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جهان سرمايه داري براي فزوني كالاهاي خود وسايل ارتباط جمعي را در تمام نقاط جهان به استخدام خود در آورده است و در اكثر طبقات نسبت به مظاهر مادى، ازويلا، ماشين و تجملات زندگى، اشتهاي كاذبي پديد آورده است كه به هيچ وجه اشباع نمي گردد. اكثريت مردم روي زمين را گروهي تشكيل مي دهند كه فضاي روح و روان آنان را انديشه ماديگري پر كرده و هدفي جز ثروت اندوزي و بهره گيري مادي و لذايذ جسماني ندارند.

ناگفته پيداست كه بسياري از آرزوهاي انسان جامه عمل نمي پوشد و در نتيجه يك نوع ناراحتي و تشويش رواني بر انسان مسلط مي گردد. چه بسا در صورت شدت، به صورت يك خوره خطرناك كه خورنده اعصاب و آرامش روحي است در مي آيد.

عامل دوم براي ناراحتي ها موضوع مصايب و شدايد است. هر فردي در طول زندگي خود، با محروميت ها، شكست ها، فقدان عزيزان، بلاهاي زميني و آسماني و ... روبه رو مي گردد و فشار هر يك از اين عوامل بر روح و روان انسان به اندازه اي است كه گاهي انسان را به فكر خودكشي و درهم شكستن قفس زندگي مي اندازد.

بالاتر ازآن، انديشه فنا و مرگ است كه خود عامل سومي براي بروز ناراحتي هاست زيرا هر فردي مي داند كه پس از اندى، رشته زندگي او گسسته خواهد شد و شربت تلخ و جانكاه مرگ را خواهدنوشيد.

اعتقاد به معاد، اثرات نامطلوب اين عوامل سه گانه و عوامل ديگري را كه فعلاًمجال بازگويي آنها نيست كاملاً خنثي مي سازد، زيرا اولاً، در مكتب اعتقاد به خدا و معاد، دنيا و تمام وسايل زندگي آن، ارزش وسيله اي دارد نه هدفى. آنها براي انسان ساخته شده اند نه انسان براي آنها، بنابراين دليل ندارد كه انسان در خود چنين اشتهاي كاذبي پديد آورد و حرص و آز خود را روزافزون سازد و سپس گرفتار اثرهاي نامطلوب و واكنش هاي روحي آن گردد.

به عبارت ديگر انسان با ايمان، زندگي جهان را معبر و گذرگاهي بيش نمي داند. اگر در اين گذرگاه وسيله لذتِ بيشتر تأمين نگردد، هرگز ناراحت نمي شود و پيوسته به زندگي جاوداني مي انديشد، نه زندگي موقت.

ثانياً، مذهب در تعاليم خود، كيفرهاي سختي براي گروه متجاوز، مسرف و حد و مرزنشناس، تعيين كرده است و انديشه جزاهاي اخروى، ريشه هر نوع آرزوهاي باطل و گرايش هاي بي حد و حساب را در فكر انسان مي سوزاند و دست انسان را در آلودگي به دنيا مي بندد و در قلمرو زندگي يك چنين انسان معتقد به معاد، عوامل آزار دهنده كمتر پيدا مي شود.

اعتقاد به معاد مشكل مصايب و شدايد را به گونه اي روشن حل كرده است، زيرا گذشته از اين كه حوادث جهان، نتيجه تقدير خداوند حكيم است، هر نوع صبر و بردباري در برابر مصايب داراي پاداش بزرگ نيز مي باشد و همين پاداش بزرگ مصيبت ها را در نظر انسان كوچك و سبك جلوه مي دهد.

در مكتب اعتقاد به معاد، عامل سومى، به نام (انديشه فنا) وجود ندارد و در نظر پيرو اين مكتب، رشته زندگي پس از مرگ گسسته نمي شود و مرگ دروازه ابديت است. چيزي كه هست انسان بايد براي زندگي پس از مرگ، توشه اي بيندوزد و از عواملي كه مايه ناراحتي در سراي ديگر است بپرهيزد. .

درس 102: آثار اجتماعي عقيده به معاد

اعتقاد به معاد، نه تنها مشكلات روحي و رواني انسان ها را مي تواند بگشايد، بلكه اين عقيده در تعديل و رهبري غرايز انسانى، پرورش فضايل اخلاقي و تأمين عدالت اجتماعي نقش مؤثري ايفا مي كند.

اين سه مطلب از آثار اجتماعي اعتقاد به زندگي پس ازمرگ است و هر كدام را به گونه اي تشريح مي كنيم.

1. تعديل و رهبري غرايز

مسأله تعديل غرايز، مهم ترين مسأله در فصول زندگي انسان ها، به خصوص طبقه جوان است؛ مثلاً تمايلات جنسي در دختر و پسر در فصل بلوغ، تجلي مي كند و در آغاز جوانى، به اوج خود مي رسد.

درست است كه بقاي انسان در گرو كاربرد اين غريزه است، ولي موضوع قابل توجه اين است كه غريزه جنسي در برخي از فصول زندگي انسان ها، براي خودحد و مرزي نمي شناسد.

در اين موقع، اعتقاد به معاد و كيفرهاي الهي اين غريزه را مهار مي كند و انسان را وظيفه شناس پرورش مي دهد كه دراتاق خلوت، در برابر زن جوان و بسيار زيباكه به او فرمان آماده باش مي دهد و مي گويد: (هَيتَ لَك؛ آماده باش) سرسختانه مقاومت مي كند و زن متجاوز را پند و اندرز مي دهد و مي گويد: معاذ اذ؛ به خدا پناه مي برم...!(2).

در تاريخ زندگي انسان هاي با ايمان،سرگذشت هاي آموزنده اي وجود دارد كه ما را به اهميت اعتقاد به معاد آگاه مي كند.

قدرت تخريبي حس غضب و خشمي هم كه از حد بگذرد كمتر از غريزه جنسي نيست و زماني كه اين حس به اوج خود مي رسد انسان را ازحيوان درنده نيز پست تر مي سازد.

در اين مواقع جز ترس از انتقام الهى، و خوف از دوزخ، چيزي نمي تواند آتش خشم انسان ها را خاموش سازد و هم چنين است ديگرغرايز اصيل انسانى.

/ 161