پيامبران آسماني از سوي خداوند بزرگ، با يك سلسله تعاليم و دستورات به سوي بندگان خدا برانگيخته شده اند تا آنان را به وظايف و تكاليف خويش آشنا سازند.تكاليف الهي هر چند پس ازمحاسبات عقلى، به نفع انسان ها و توده هاست و تضمين كننده يك زندگي سعادتمند در اين جهان است، ولي ناگفته پيداست كه نوع مردم ازدرك فوايد دقيق تكاليف الهي ناتوانند و به اين نوع مسائل از ديده سطحي مي نگرند و در اين ديد، انسان ها، وظايف را مانند باري بر دوش مي پندارند و آن را مانعي بر سر راه لذت زودگذر خود مي انگارند.شكي نيست كه نمازگزاردن و روزه گرفتن رنج و زحمت دارد و پرداخت بخشي از مال كه بسياري از انسان ها آن را مانند جان خود دوست دارند، بدون يك انگيزه معنوي نيرومند ممكن نيست. خودداري ازمحرّمات كه غرايز به سوي آن متوجه است، به كفّ نفس و خويشتن داري فوق العاده نيازمند است.اگر در برابر وظايف الهى، پاداش و كيفري باشد مردم دستورهاي الهي را به خاطر اميد به پاداش و بيم ازكيفر مي پذيرند، ولي اگر براي تكاليف بندگان يك چنين ضمانت اجرايي وجود نداشته باشد، جز اولياي الهي كه خدا را ازجهت اميد به پاداش و بيم ازكيفر نمي پرستند، احدي به تكاليف الهي توجه نكرده و در نتيجه هدف از اعزام پيامبران جامه عمل نمي پوشد.و به عبارت ديگر، هرگاه مطيع و عاصي در اين جهان نتايج اعمال خود را مي ديدند و به پاداش و كيفر اعمال خود در اين جهان مي رسيدند امكان داشت كه از اين نظر (نه از نظرهاي ديگر) لزوم سراي ديگر را نفي كنيم.ولي جهان با نعمت هاي بي شمار خود در برابر مؤمن و كافر، فرمانبر و عصيانگر، يك سان است و هر فردي به اندازه سعي و كوشش خود، از مواهب گسترده خداوند، بهره مند مي شود. نه فرد مؤمن، نتيجه اطاعت خود را در اين جهان مي بيند و نه كافر به كيفر طغيان خود مي رسد. پس اگر پرونده زندگي مؤمن، كافر، امين و خائن در اين جهان بسته شود، و سراي ديگري كه هر كدام در آن سرا به سزاي عمل خود برسند دركار نباشد، جهت ندارد كه گروهي يك عمر با رنج و زحمت، با كفّ نفس و خويشتن داري به سر ببرند در حالي كه گروه ديگري شب و روز غرق عيش و نوش و در لذت و شهوت باشند.تنها به خاطر معاد، اميد پاداش و ترس از كيفر است كه جوان، خواب لذيذ صبحگاهي را بر خود حرام مي كند و پيش از آفتاب براي اداي نمازبرمي خيزد و در هواي گرم، روزه مي گيرد و جان و مال خويش را در راه خدا بذل مي كند.به خاطر ترس از دوزخ است كه جوان با كمال علاقه اي كه به مسائل جنسي دارد، از حرام چشم مي پوشد و از قمار، شراب و مجالس رقص مي پرهيزد و سرا پا انساني فرمانبردار مي باشد.نتيجه اين كه به خاطر تحقق بخشيدن به هدف پيامبران و به منظور انجام گرفتن تكاليف، بايد پاداش و كيفر براي اعمال باشد. اكنون كه مؤمن و كافر در اين جهان به سزاي اعمال خود نمي رسند بايد در جهان ديگر، اين موضوع عملي گردد و مقصود ازمعاد چيزي جزاين نيست.گذشته از اين، خداوند بزرگ در قرآن و ديگر كتاب هاي آسماني به فرمانبرداران وعده پاداش داده و گنهكاران را به كيفر تهديد كرده است. وعده الهي نمي تواند دروغ و غير صحيح باشد. براي محقق شدن وعده و وعيد الهي چاره اي جز معاد و زندگي سراي ديگر نيست.
درس 110: دليل چهارم بر لزوم معاد.
د) بايد مقتضيات و آمادگي ها به كمال خود برسند
ضرورت رستاخيز را از راه ديگري نيز مي توان ثابت كرد و ريشه و اساس استدلال اين است كه مقتضيات و عوامل سعادت را كه نتيجه ايمان و عمل صالح است نبايد ناديده گرفت و اراده حكيمانه خدا ايجاب مي كند كه اين عوامل و آمادگي ها به ثمر برسند، اينك مشروح اين قسمت:افراد بشر كه در اين جهان هستي زندگي مي كنند به دو گروه متفاوت، مؤمن و كافر، صالح و ظالم، دادگستر و ستمگر، نيكوكار و بدكار، خائن و خدمتگزار و ... تقسيم مي شوند.