درس 110: دليل چهارم بر لزوم معاد. - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و چون بنده نيكوكار با سرمايه الهى، انجام وظيفه مي كند، حتي وجود او و اراده او نيزازسرمايه هاي خدايي است كه در اختيارش نهاده است، ازاين جهت درصورت انجام وظيفه نمي تواند چيزي ازخدا مطالبه كند. اگر خداوند به فرد نيكوكار، پاداش مي دهد جز لطف و كرم چيزديگري نخواهد بود. چيزي كه هست به حكم اين كه ازخداوند،كار قبيح سرنمي زند، خدا نبايد افراد نيكوكار را كيفردهد و فرمانبرداران و نيكوكاران را وارد آتش سازد. درست است كه آنان حقي بر خدا ندارند، ولي كيفر دادن آنان كار قبيح و برخلاف عدل الهي است.

اين جريان به گونه ديگري درباره گناهكاران نيز حكم فرماست. هرگز بر خدا حتم و لازم نيست كه افراد گنهكار را به كيفر اعمال خود برساند، بلكه او مختار است به هر نحوي خواست با آنان رفتار كند يا ببخشد و يا كيفر دهد، زيرا فرد گنهكار فقط او را مخالفت كرده و بر او طغيان نموده است حق اطاعت او را ناديده گرفته است بالأخره اين حق متعلق به اوست.اگر خواست از حق خود صرف نظر مي كند و آنان را مي بخشد و اگر نخواست آنان را كيفر مي دهد.

ولي نكته قابل توجه اين جاست كه اگر همه افراد بشر نيكوكار بودند و در ميان آنان مجرم و گنهكار نبود، ناديده گرفتن اعمال نيك آنان، با عدل الهي منافاتي نداشت، زيرا همان طوري كه گفته شد هيچ فردي از طريق فرمانبردارى، حقي بر خدا پيدا نمي كند و اگر همه افراد، گنهكار بودند و در ميان آنان، نيكوكاري وجود نداشت در اين صورت عفو الهي و بخشودن همه اشكالي نداشت.

ولي اگر بندگان خدا دو تيره باشند: نيكوكار و بدكار، تساوي و برابري ميان اين دو گروه و حذف پاداش و كيفر ازقاموس آفرينش، با عدل الهي كه خدا را با آن توصيف مي كنيم، سازگار نخواهد بود، زيرا عقل انسان به طور روشن درك مي كند كه مساوات ميان مطيع و عاصى، نيكوكار و بدكار، كار زيبايي نيست، بلكه كاري قبيح است و ساحت اقدس الهي از آن پيراسته است و عدل الهي ايجاب مي كند كه ميان اين دو گروه تفاوتي در كار باشد.

ج) عقيده به معاد ضمانت اجرايي تكاليف الهي است

پيامبران آسماني از سوي خداوند بزرگ، با يك سلسله تعاليم و دستورات به سوي بندگان خدا برانگيخته شده اند تا آنان را به وظايف و تكاليف خويش آشنا سازند.

تكاليف الهي هر چند پس ازمحاسبات عقلى، به نفع انسان ها و توده هاست و تضمين كننده يك زندگي سعادتمند در اين جهان است، ولي ناگفته پيداست كه نوع مردم ازدرك فوايد دقيق تكاليف الهي ناتوانند و به اين نوع مسائل از ديده سطحي مي نگرند و در اين ديد، انسان ها، وظايف را مانند باري بر دوش مي پندارند و آن را مانعي بر سر راه لذت زودگذر خود مي انگارند.

شكي نيست كه نمازگزاردن و روزه گرفتن رنج و زحمت دارد و پرداخت بخشي از مال كه بسياري از انسان ها آن را مانند جان خود دوست دارند، بدون يك انگيزه معنوي نيرومند ممكن نيست. خودداري ازمحرّمات كه غرايز به سوي آن متوجه است، به كفّ نفس و خويشتن داري فوق العاده نيازمند است.

اگر در برابر وظايف الهى، پاداش و كيفري باشد مردم دستورهاي الهي را به خاطر اميد به پاداش و بيم ازكيفر مي پذيرند، ولي اگر براي تكاليف بندگان يك چنين ضمانت اجرايي وجود نداشته باشد، جز اولياي الهي كه خدا را ازجهت اميد به پاداش و بيم ازكيفر نمي پرستند، احدي به تكاليف الهي توجه نكرده و در نتيجه هدف از اعزام پيامبران جامه عمل نمي پوشد.

و به عبارت ديگر، هرگاه مطيع و عاصي در اين جهان نتايج اعمال خود را مي ديدند و به پاداش و كيفر اعمال خود در اين جهان مي رسيدند امكان داشت كه از اين نظر (نه از نظرهاي ديگر) لزوم سراي ديگر را نفي كنيم.

ولي جهان با نعمت هاي بي شمار خود در برابر مؤمن و كافر، فرمانبر و عصيانگر، يك سان است و هر فردي به اندازه سعي و كوشش خود، از مواهب گسترده خداوند، بهره مند مي شود. نه فرد مؤمن، نتيجه اطاعت خود را در اين جهان مي بيند و نه كافر به كيفر طغيان خود مي رسد. پس اگر پرونده زندگي مؤمن، كافر، امين و خائن در اين جهان بسته شود، و سراي ديگري كه هر كدام در آن سرا به سزاي عمل خود برسند دركار نباشد، جهت ندارد كه گروهي يك عمر با رنج و زحمت، با كفّ نفس و خويشتن داري به سر ببرند در حالي كه گروه ديگري شب و روز غرق عيش و نوش و در لذت و شهوت باشند.

تنها به خاطر معاد، اميد پاداش و ترس از كيفر است كه جوان، خواب لذيذ صبحگاهي را بر خود حرام مي كند و پيش از آفتاب براي اداي نمازبرمي خيزد و در هواي گرم، روزه مي گيرد و جان و مال خويش را در راه خدا بذل مي كند.

به خاطر ترس از دوزخ است كه جوان با كمال علاقه اي كه به مسائل جنسي دارد، از حرام چشم مي پوشد و از قمار، شراب و مجالس رقص مي پرهيزد و سرا پا انساني فرمانبردار مي باشد.

نتيجه اين كه به خاطر تحقق بخشيدن به هدف پيامبران و به منظور انجام گرفتن تكاليف، بايد پاداش و كيفر براي اعمال باشد. اكنون كه مؤمن و كافر در اين جهان به سزاي اعمال خود نمي رسند بايد در جهان ديگر، اين موضوع عملي گردد و مقصود ازمعاد چيزي جزاين نيست.

گذشته از اين، خداوند بزرگ در قرآن و ديگر كتاب هاي آسماني به فرمانبرداران وعده پاداش داده و گنهكاران را به كيفر تهديد كرده است. وعده الهي نمي تواند دروغ و غير صحيح باشد. براي محقق شدن وعده و وعيد الهي چاره اي جز معاد و زندگي سراي ديگر نيست.

درس 110: دليل چهارم بر لزوم معاد.

د) بايد مقتضيات و آمادگي ها به كمال خود برسند

ضرورت رستاخيز را از راه ديگري نيز مي توان ثابت كرد و ريشه و اساس استدلال اين است كه مقتضيات و عوامل سعادت را كه نتيجه ايمان و عمل صالح است نبايد ناديده گرفت و اراده حكيمانه خدا ايجاب مي كند كه اين عوامل و آمادگي ها به ثمر برسند، اينك مشروح اين قسمت:افراد بشر كه در اين جهان هستي زندگي مي كنند به دو گروه متفاوت، مؤمن و كافر، صالح و ظالم، دادگستر و ستمگر، نيكوكار و بدكار، خائن و خدمتگزار و ... تقسيم مي شوند.

/ 161