عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1. وَ الَّذين كَفَروُا وَ كَذَّبوُا بِ آياتِنا اُولئِكَ اَصحابُ النارِهُم فيها خالدوُن؛(34).

آنان كه كفر ورزيدند و آيات ما را دروغ خواندند، اهل آتشند و درآن جا جاويدان هستند.

2. وَعَدَاذ المنافقين والمُنافِقاتِ وَ الكُفّارَ نارَ جَهَنََّم خالدينَ فيها؛(35).

خداوند به مردان و زنان منافق و كافران، آتش دوزخ را وعده كرده و در آن جا جاويدان هستند.

ولي مؤمنان هر چند به عللى، مرتكب خلاف و گناه شده باشند پس ازپايان يافتن دوران عذاب، مشمول عفو الهي مي گردند.

در اين باره مرحوم شيخ مفيداين چنين مي گويد:.

اِتَّفَقَتِ الاِماميَّةُ عَلي اَنَّ الوَعيدَ بالخُلُودِ في النار مُتَوَجّه اِلي الكُفّارِ خاصَّةً دوُنَ مُرتَكبي الذُنُوبِ مِن اَهلِ المَعرِفَةِ بِاذ تَعالي وَ الاِقرارِ بِفرائضِه مِن اَهل الصَلاة؛(36).

گروه اماميه بر اين مطلب اتفاق نظر دارند كه جاويداني درآتش، مخصوص كافران است، نه آن گروهي كه با داشتن اعتقاد به خدا واقراربه ضروريات دين مرتكب گناه شده اند.

قريب به اين مطلب را در شرح عقايد صدوق نيز بيان كرده است.(37).

نظير اين سخن را مرحوم علامه حلي در كتاب كشف المراد دارد، آن جا كه مي گويد:.

اَجمَعَ المُسلِموُنَ كافَةً عَلي اَنَّ عَذابَ الكافِر مُؤيَّد لاينقَطِع؛(38).

مسلمانان همگي اتفاق نظر دارند كه عذاب كافر، هميشگي است و قطع نمي شود.

آيا جاويداني در دوزخ با فرمول (كيفر به اندازه جرم) سازگار است.

در اين جا پرسش ديگري مطرح مي شود و آن اين كه:.

خلود چگونه با قانون (كيفر به اندازه جرم) سازگار است، هرگاه خلود و جاوداني بودن كافر در آتش يك امر مسلم است، چگونه در اين جا مقدار كيفر بيش از خود گناه است؛ فردي كه هفتاد سال، خدا را گناه و نافرماني كرده است چرا بايد به طور جاويد در آتش بماند مگر قانون (كيفر به اندازه جرم) از قوانين عقلاي جهان نيست.

پاسخ

اين سؤال سابقه ديرينه دارد و حتي در زمان امام باقر(ع)در محافل آن روز مطرح بوده است و دانشمندان اسلام به گونه هايي به آن پاسخ داده اند، و ما به ذكر دو پاسخ مبادرت مي ورزيم:.

1. كيفر اثر وضعي عمل است.

اساس اشكال و يا پرسش را اين تصور تشكيل مي دهد كه كيفرهاي الهي در جهان ديگر كيفرهاي قراردادي است، يعني قانون گذار با در نظر گرفتن اندازه جرم، كيفري براي عمل، تعيين مي كند؛ در اين صورت اين سؤال جا دارد كه چرا مقدار بودن در آتش با مقدار جرم نابرابر است و اما از قرآن و احاديث اسلامي اين چنين استفاده مي شود كه رابطه اين دو، يك رابطه تكويني و طبيعي است و كيفرهاي اخروي ثمره عمل و نتيجه آن است نه يك امر قراردادى.

اينك براي توضيح اين پاسخ نكاتي را ياد آور مي شويم:.

الف) همان جمله معروف (كيفر به اندازه جرم) حاكي از آن است كه هرگز كيفر تمام نافرماني ها يك سان نيست. كيفر كسي كه دشنام مي دهد با كيفر كسي كه مرتكب قتل مي گردد يك سان نيست. كيفر كسي كه بدون مقدمه بر اثر جوش و خروشي در يك برخورد، فردي را مي كشد با كيفر فردي كه با توطئه پيشين و نقشه حساب شده، انسان بي گناهي را ترور مي كند تفاوت دارد. كيفر آدمي كه مرتكب قتل يك نفر مي گردد با كيفر كسي كه ازروي خودكامگي و براي حفظ قدرت طاغوتي خود، هزاران نفر را به خاك و خون مي كشد يك سان نيست. بنابراين جاي تعجب نيست كه در اسلام در برابر نافرماني هاي مختلف كيفرهاي متفاوت وجود داشته باشد، زيرا همه اين تفاوت ها، ازآن اصل كلي سرچشمه مي گيرد.

ب) در اين جهان قانون گذار براي اعمال نيك و بد، پاداش ها و كيفرهايي تعيين مي كند و گاهي گروهي پس از آن مي آيند و به تخطئه قانون نخست مي پردازند و به تشديد و يا تضعيف آن برمي خيزند و خلاصه رابطه كيفر و پاداش با عمل، يك رابطه قراردادي است كه به نحوه قرارداد و تشخيص قانون گذار بستگي دارد. چه بسا عملي در محيطى، جرم محسوب مي شود و سبب صدور حكم اعدام مي گردد، در حالي كه همان عمل در محيط ديگر، مايه تحسين و ترفيع درجه مي شود.

تمام اين دگرگوني ها از يك اصل سرچشمه مي گيرد و آن اصل قراردادي بودن كيفرها و پاداش هاي دنيوي است، در صورتي كه رابطه كيفر و پاداش در جهان ديگر، يك رابطه تكويني است، يعني سوختن در آتش، اثر طبيعي عمل و خاصيت خود گناه است؛ اثري كه از عمل جدا نبوده از آن منفك نمي شود.

به عبارت ديگر، تمام دردها و رنج هايي كه در جهان ديگر دامنگير گناهكاران مي شود، اثر قطعي و غير قابل انفكاك عمل است و هر گناهى، به طور طبيعي دنباله اي دارد كه در جهان ديگر دامنگير گناهكار مي شود.

ج) رابطه كيفر با گناه هيچ گاه رابطه زماني نيست، نه در اين جهان و نه در جهان ديگر، مثلاً يك لحظه گناه و هوس راني يك عمر بدبختي را به دنبال مي آورد و گاهي نزديكي با يك زن مبتلا به بيماري تناسلى، يك عمر انسان را رنج مي دهد، در حالي كه زمان گناه يك لحظه و يا لحظاتي بيش نبوده، ولي پيامد آن بسيار طولاني است.

/ 161