طراح اين سؤال تصور كرده است كه كيفرهاي الهي جنبه قراردادي دارد. ناگفته پيداست كه اگر كيفر جنبه قراردادي داشته باشد بايد براي قرارگذار، هدفي مطرح باشد و چون هيچ يك از اين هدف ها در آن سرا مفهومي ندارد، از اين جهت كيفرهاي الهي معناي صحيحي نخواهد داشت.ولي با توجه به اين نكته كه تمام كيفرها يا ميوه خود عمل و ثمره خود كردار است و به اصطلاح جنبه توليدي دارد و يا اين كه خود عمل است كه در آن جهان به صورت اخروي مجسم مي گردد، يعني تمام كيفرها،جنبه تكويني و ضرورت عيني داد؛ با چنين ضرورت وحتميت ديگر جا ندارد سؤال كنيم كه هدف از كيفر چيست و چون درباره مطلب نخست بيشتر بحث كرديم، سزاوار است در اين بحث فقط درباره مطلب دوم كه در اصطلاح دانشمندان به آن (تجسم عمل) مي گويند، سخن بگوييم.با مراجعه به آيات قرآن اين مطلب به روشني ثابت مي گردد كه قرآن كيفرها و سزاي انسان را تجلي عمل در لباس اخروي تلقي مي كند.
نمونه هايي از اين آيات
1. فردي كه مال يتيمي را مي خورد، اين مال در روزرستاخيز به آتش تبديل مي شود:.اِنَّ الَذينَ يَأكُلوُنَ اَموالَ اليَتامي ظُلماً اِنَّما يَأكُلُون في بُطونِهم ناراً؛(42).آنان كه اموال يتيمان را از روي ستم مي خورند آتشي در شكم هاي خود فرومي برند.2. گروه ثروت اندوز كه از انفاق مال به مردمِ محروم و گرسنه خود داري مي كنند، بدانند كه ثروت آنان روز رستاخيز به صورت طوق هاي سنگيني به گردن آنان بسته مي شود:.لايَحسَبَنَّ الَذينَ يَبخَلُونَ بِما آتاهُمُ اذ مِن فَضلِهِ هُوَ خَيراً لَهُم بَل هُوَ شَرّ لَهُم سَيُطَوَّقوُن ما بَخِلوُا بِه يَومَ القيامَة؛(43).آنان كه درباره نعمت هاي خدا كه از فضل خويش به آنان داده است بخل مي ورزند، تصور نكنند كه بخل ورزي آنان خوب است، بلكه براي آنان شرّ است، به زودي در روز قيامت آن چه را به آن بخل ورزيدند به صورت طوقي به گردنشان بسته مي شود.3. آنان كه طلا و نقره را به صورت گنج در مي آورند و حقوق الهي را نمي دهند بايد بدانند كه همين ثروت در روزرستاخيز به صورت آتش در آمده، پيشاني و پهلو و پشت آنها را داغ مي كند و به آنها گفته مي شود: (هذا ما كَنَزتُم) يعني اين آتش چيز تازه اي نيست، همان است كه در جهان به صورت گنج در آورده بوديد اكنون به صورت آتش تجلي كرده است.يَومَ يُحمي عَلَيها في نارٍ جَهَنَّمَ فَتُكوي بِها جباهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهم هذا ما كَنَزتُم لاَنفُسكُم فَذُوقُوا ما كنتُم تَكنِزُونَ؛(44).در آن روز كه آن را در آتش جهنم گرم و سوزان كرده و با آن صورت ها و پهلوها و پشت هايشان را داغ مي كنند، اين همان است كه براي خويش گنج كرده بوديد اكنون رنج آن گنج ها را بچشيد.4. وَ وَجَدُوا ما عَمِلوُا حاضِراً ولايَظلِمُ رَبُّكَ اَحَداً؛(45).و روز رستاخيزكار و كردار خود را حاضر و آماده مي بينند پروردگار تو بر كسي ستم نمي كند.ظاهر آيه دلالت دارد كه روز رستاخيز، خود عمل حاضر مي گردد نه نتيجه عمل و نه كيفر توليد كرده آن.5. يَومَ تَرَي المُؤمِنينَ و المؤمِناتِ يَسعي نُورُهُم بَينَ اَيديهِم وَ بِاَيمانِهم؛(46).روزي كه مردان و زنان با ايمان را مي نگري كه نور وجود آنان در پيشاپيش و سمت راست آنان در حركت است.مفاد آيه اين است كه وجود افراد با ايمان به صورت منبع نوري در مي آيد و با حركت آنها نيز حركت مي كند. اكنون ببينيم آنان اين نور را از كجا آورده اند. آيه بعد منبع اين نور را براي ما بازگو مي كند، زيرا وقتي گروه منافق از آنان درخواست مي كنند كه كمي توقف كنند تا در سايه نور آنان، اين گروه نيز حركت كنند آنان در پاسخ مي گويند:.اِرجعُوا وَراءَكُم فَالتَمِسوا نُوراً؛.به عقب (دنيا) بازگرديد و اين نور را تحصيل كنيد.مفاد آيه اين است كه اين نور مربوط به جهان دنياست و افراد با ايمان، اين نور را از آن جهان آورده اند.چه چيز از اين جهان مي تواند در آخرت به صورت نور تجلي كند جز ايمان و عمل صالح چيز ديگري نيست، بلكه خود عمل است كه در آن جهان با لباس رستاخيزي تجلي مي كند.6. يَومَ تَجِدُ كُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت مِن خَيرٍ مُحضراً؛(47).روزي فرا مي رسد كه هر انساني هر كار نيكي را كه انجام داده است در برابر خود حاضر و آماده مي بيند.7. عَلِمَت نَفس ما اَحضَرَت؛(48).وقتي هر انساني از آن چه كه آماده كرده است آگاه مي گردد.مسأله تجسم عمل و حضور كار انسان ها در روزرستاخيز با قيافه و لباس اخروي از جمله حقايقي است كه در سخنان لقمان نيز آمده است، آن جا كه به فرزند گرامي خود مي گويد:.8 . يا بُنَىَّ اِنَّها اِن تَكُ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ فَتَكُن في صَخرَةٍ اَو في السَماوات اَو فِي الاَرضِ يَأتِ بِها اذ؛(49).پسرم! (هر كاري از انسان) هر چند به اندازه سنگيني دانه خردلي در دل سنگي و يا آسمان ها و زمين باشد، خدا روز رستاخيز آن را مي آورد.