عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دليل جاوداني بودن انسان

دانشمندان دلايل جاوداني بودن انسان را با بيان هاي گوناگون ثابت نموده اند، يكي از آنها اين است كه انسان هميشه توجه به آينده دارد و يكي از آرزوهاي او جاويدان ماندن است؛ ميل به جاودان ماندن در تمام انسان ها موجود است. جان داران از خطي كه جان آنها را تهديد مي كند مي گريزند و همگي ميل به حفظ حيات و زندگي موجود خود دارند و در انسان علاوه بر اينها آرزوي خلود و ابديت نيز هست و از آن جا كه در نظام طبيعت هيچ ميلي گزاف و بيهوده نيست، مي توان آن را گواه بر بقاي انسان پس از مرگ دانست. به عبارت ديگر، هر ميل و احساسي كه در انسان به صورت اصيل خود نمايي كند، خود گواه بر وجود كمال بالاتري است كه اين حس آن را تعقيب مي كند؛ مثلاً حس كنجكاوي كه پديد آورنده علوم و صنايع است، خود گواه بر وجود علومي است كه به آن حس، عليت و تحرك مي بخشد؛ حس زيبا خواهي و زيبا دوستي دليل بر وجود زيبايي هاست كه اين حس آنها را تعقيب مي كند؛ حس تشنگي گواه بر وجود آب است، اگر آب نبود تشنگي وجود نداشت و همين طور اگر جاودانگى، خلود و ابديت براي انسان نبود، ميل به آن در نهاد او قرار داده نمي شد.

قرآن مجيد هم هدف از آفرينش انسان را بازگشت به سوي خدا كه نشانه خلود و جاوداني بودن اوست، بيان مي كند:.

اَفَحسبتُم اَنَّما خَلَقناكُم عَبَثاً وَ اَنَّكُم اِلينا لاتُرجَعُون؛ (3) .

آيا تصور مي كنيد كه شما را بيهوده آفريده ايم و شما به سوي ما باز نخواهيد گشت.

و نيز در روايات وارد شده است كه مرگ كوچ كردن از منزلي است به منزل ديگر (نه اين كه نيستي و فنا باشد).

پاسخ سؤال سوم

اختلاف استعدادها چرا.

ايراد كنندگان، از يك اصل اساسي غفلت كرده اند و آن اين كه اختلاف در ذوق، هوش و درك مايه بقاي زندگي اجتماعي انسان است و اگر همه افراد از نظر ذوق و استعداد يك نواخت بودند رشته زندگي اجتماعي از هم مي گسست؛ زيرا اختلاف ذوق ها سبب مي شود كه افراد جامعه به صورت فردي در آيند كه داراي اعضاي مختلف بوده و هر عضوي از او رافع قسمتي از نيازهاي او باشد.

روان شناسان مي گويند: تمام افراد بشر با استعدادهاي ويژه اي آفريده شده اند، آن چه مهم است اين است كه شخص ذوق خود را دريابد و بداند كه عقربه استعداد خود را بايد به چه سمتي متوجه سازد و در اين صورت مأيوس ترين افراد مي توانند در كاري كه شروع مي كنند پيروزي كامل به دست آورند.

در جهان فردي را پيدا نمي كنيم كه براي هيچ كاري شايستگي نداشته باشد و هيچ نوع كار اجتماعي از دست او بر نيايد، چيزي كه هست اين ما هستيم كه برخي از كارها را پر اهميت و بعضي ديگر را بي اهميت جلوه مي دهيم و سرانجام گروهي را كه به آن كارهاي به اصطلاح غير مهم دست مي زنند به روز سياه مي نشانيم. به عبارت ديگر در نظام اجتماع، وجود استعدادهاي مختلف لازم و ضروري است و براي گردش چرخ هاي اجتماع لازم است افراد جامعه از استعدادها و ذوق هاي گوناگون برخوردار باشند، ولي بايد دارندگان همه مشاغل زندگي آبرومندي داشته باشند و اگر خود انسان ها شرايطي پيش آوردند كه زندگي بر عده اي سخت و ناگوار شد، نبايد به حساب عدل الهي گذاشت.

البته نبايد مصالح اجتماعي را فداي مصالح فردي كرد. درست است كه همه مي خواهند رئيس، مدير كل، مهندس و پزشك باشند، ولي آيا با اين خواسته زندگي اجتماعي انسان امكان پذير است، و در صورت امكان به سود بشر است به طور مسلم پاسخ منفي است.

امير مؤمنان (ع)به اين حقيقت اشاره مي كند و مي فرمايد:.

لا يَزالُ الناسُ بِخَيرٍ ما تَفاوَتُوا فَاِذا استَوَوا هَلَكُوا؛ (4) .

تا مردم با هم تفاوت دارند در خير و رفاه هستند، ولي هنگامي كه بخواهند از هر نظر يك سان باشند نظام زندگي آنها از هم مي پاشد.

پاسخ سؤال چهارم

فقر و بدبختي و گرسنگي.

معناي رازق بودن خدا اين است كه خداوند بشر را با نيروي خلاق انديشه و قواي فعال بدني آفريده و سفره اي به نام طبيعت در برابر او گسترده است كه هرگاه براي تحصيل روزي به كار و كوشش بپردازد، مي تواند روزي خود را به دست آورد. در تمام مراحل زندگى، كار و كوشش شرط اساسي دست يافتن به روزي است، چيزي كه هست نوع فعاليت ها نسبت به مراحل عمر بشر فرق مي كند. فعاليت كودك شيرخوار جز اين نيست كه پستان مادر را بمكد و هرچه گام بالاتر نهد، تكليف او بيشتر شود تا روزي كه جوان نيرومندي گردد. در اين موقع شرط تحصيل روزى، همان فعاليت و كار و كوشش و بهره گيري از مواهب الهي است كه دست آفرينش در جهان پديد آورده است و هر فردي با استعداد از نيروي فكر و انديشه و با به كار بستن نيروي بدني مي تواند از اين سفره گسترده الهي بهره مند گردد.

بنابراين اگر گروهي ستمگر با پديد آوردن يك نظام غلط اجتماعي گروهي ديگر را به روز سياه نشاندند و روز به روز دامنه اختلاف طبقاتي را گسترش دادند نبايد آن را به حساب خدا گذارد. هرگز نبايد گرسنگي هاي قاره آفريقا، هند و ... را به حساب خدا و عدل الهي بگذاريم و بگوييم: گرسنگي آنها به خواست خدا و در دست خداست؛ زيرا به خوبي پيداست كه اين جنايات فجيع، ساخته افكار شيطاني غول هاي اقتصادي غرب است كه اموال و ذخاير ملت ها را به عناوين گوناگون غارت نموده و مردم را از حقوق حقه خود محروم ساخته اند. چه بسا آنان براي حفظ قدرت اقتصادي خود ميليون ها تن مواد غذايي را تلف مي سازند تا وضع اقتصادي آنان ثابت بماند، در حالي كه مي دانند ميليون ها بشر در گوشه و كنار جهان از گرسنگي جان مي سپارند.

مثلاً در آمارهاي مربوط به سال هاي پيش مي خوانيم كه در هند ده ميليون نفر از گرسنگي جان سپردند و در مقابل در سال 1960ميلادي 120 ميليون تن نان در انبارهاي آمريكا از بين رفت و همين رقم كافي بود كه يك سال تمام، ميليون ها نفر از جمعيت گرسنه جهان را سير كند. خلاصه فقر و گرسنگي در اثر ظلم و ستم خود مردم پيدا مي شود و اگر عدالت و نوع دوستي جاي گزين ظلم و ستم بشود، همه ملل از سفره عام الهي استفاده خواهند كرد.

/ 161