حقيقت اعجاز جز اين نيست كه مدعي نبوت عمل خارق العاده اي را انجام دهد و ديگران را براي مبارزه و مقابله با آن دعوت كند و آنان از مقابله با آن عاجز و ناتوان باشند.در اين تعريف كوتاه براي اعجاز، حدود و قيودي گفته شده كه همگي درباره قرآن صدق مي كند:.
1. ادعاي نبوت
آيات زيادي از قرآن گواهي مي دهد كه پيامبر اسلام خود را پيامبر آسماني خوانده و نيز خود را خاتم پيامبران معرفي كرده است.وي به فرمان خداوند، جهانيان را با جمله زير مورد خطاب قرار داده است:.قُل يا اَيُّهَا الناسُ اِنّي رَسُولُ اذ اِليكُم جَميعاً؛ (4) .بگو اي مردم من فرستاده خدا به سوي همگي شما هستم.بنابراين نخستين شرط اعجاز كه همان ادعاي رسالت و سفارت از سوي خداست درباره پيامبر محقق بوده و جاي هيچ ترديدي نيست.
2. دعوت به مقابله
او از نخستين روزي كه نبوت خويش را آشكار ساخت و سند نبوت خود را كتاب آسماني معرفي كرد، همه جهانيان را براي مقابله و معارضه با آن دعوت نمود. نه تنها آنان را دعوت به مقابله كرد، بلكه آنان را براي مبارزه تشويق و تحريك نمود و در دعوت به مقابله و (تحدى) رموزي به كار برد كه روح حماسي و مبارزه جويي آنان تحريك شود تا به فكر معارضه بيفتند و پس از عجز و ناتواني مطمئن گردند كه اين كلام، مخلوق انديشه بشر و آفريده قواي محدود انساني نيست.قرآن مجيد از طرق گوناگوني آنان را براي معارضه تشويق و تحريك كرد.براي نخستين بار در محيط حجاز كه مركز سخن،خطابه، شعر و ادب بود و استادان سخن و بلاغت در آن بسيار بودند، اعلام كرد:.قُلْ لَئِن اجْتَمَعَتِ الاِنْسُ والْجِنُّ عَلي أنْ يَأتوا بِمِثلِ هذا القرآن لايأتونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْكانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظهيراً؛ (5) .بگو: اگر انسان ها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند همانند آن را نخواهند آورد هر چند يك ديگر را (در اين كار) ياري كنند.نكته تحريك كننده در آيه اين است كه نه تنها عرب عصر رسالت را دعوت به مبارزه كرد و از عجز و ناتواني آنان گزارش داد، بلكه همه جهانيان را تا روز رستاخيز به نبرد و مبارزه طلبيد و از عجز و ناتواني همه جهانيان تا جهان باقي است خبر داد.به طور مسلم چنين تعبيري در ميان عرب و ملل جهان شور برمي انگيزد و آنان براي حفظ مقام و موقعيت خود ناچار مي شوند كه به پا خيزند و كتابي همانند كتاب او بياورند.او در مرتبه دوم براي تحريك استادان سخن و پي افكنان فصاحت و بلاغت به مقابله و مبارزه، شيوه (تحدى) و مبارزه جويي را تغيير داد كه نه تنها شما نمي توانيد كتابي مانند قرآن بياوريد، بلكه همه شماها ناتوان تر از آن هستيد كه ده سوره مانند سوره هاي قرآن بياوريد.اَم يَقُولونَ افتَراهُ قُل فَاتُوا بِعَشرِ سُوَرٍ مِثْلِه مُفترياتٍ وَ ادعُوا مَنِ استَطَعتُم مِن دُونِ اذ اِن كُنتُم صادِقين؛ (6) .آنها مي گويند: او به دروغ اين (قرآن) را (به خدا) نسبت داده و (ساختگي است) بگو: اگر راست مي گوييد شما هم ده سوره ساختگي همانند اين قرآن بياوريد و تمام كساني را كه مي توانيد غير از خدا (براي اين كار) دعوت كنيد.و چه تحريك و تشويقي بالاتر از اين كه در مرتبه سوم شرايط مبارزه را به حدي كاهش داد كه حاضر شد كه آنان تنها يك سوره از سوره هاي صدوچهارده گانه قرآن را بياورند و از تمام جهانيان براي ساختن چنين سوره اي كمك بگيرند، سپس هشدار داد كه همگي بدانند هرچه هم دانش و بينش خود را گرد آورند نخواهند توانست حتي با سوره اي از سوره هاي قرآن مقابله كنند.وَ اِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلي عَبدِنا فَأتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثلِه وَادعُوا شُهَداءَكُم مِن دوُنِ اذ اِن كُنتُم صادقينَ؛ (7) .و اگر درباره آن چه بر بنده خود (پيامبر) نازل كرده ايم شك و ترديد داريد دست كم يك سوره همانند آن بياوريد و گواهان خود را غير از خدا براي اين كار فرا خوانيد اگر راست مي گوييد.
3. ناتواني مردم از مقابله
سومين شرط اعجاز اين است كه مردم جهان از مقابله با آن ناتوان گردند و اين شرط نيز به طور روشن محقق است، زيرا چهارده قرن است كه اين نداهاي محكم و استوار، آن هم آميخته با تعجيز، در گوش جهانيان طنين انداز است و تاكنون كسي نتوانسته است گامي در صحنه مبارزه بگذارد و اگر هم كسي روي اغراض و عللي به فكر مقابله افتاده است جز افتضاح و رسوايي نتيجه ديگري نداشته است.اگر معارضه با قرآن در امكان ملت عرب بود لازم بود به پشتيباني نوابغ فصاحت كه وجود آنها در آن زمان كم نبود به نداي او پاسخ دهند و حجت و برهان او را بشكنند.آرى، شايسته بود آن مردمي كه فصاحت و بلاغت، بارزترين كمال و فن آنها حساب مي شد با آوردن يك سوره بليغ همانند سوره هاي قرآن با او به معارضه برخيزند و برهان مدعي را كه در موضوعي با آنان به مقابله و مسابقه برخاسته از كار بيندازند و با اين وسيله در صفحات تاريخ براي خود پيروزي روشن و نام جاويد و مرتبه بلند ثبت كنند و با اين حربه ساده و در عين حال برنده، خود را از جنگ هاي كوبنده ، صرف مال، ترك وطن، تحمل شدايد و حوادث ناگوار برهانند.