عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وليد بن مغيره با صراحت گفت كه، كلام (محمد) شبيه كلام انس و جن نيست و داراي شيريني و زيبايي خاصي است. عتبه گفت: قرآن شعر نيست و هرگز ارتباطي با سخنان ساحران و كاهنان ندارد و هرگز اين دو نفر به جهات ديگر اعجاز قرآن اشاره اي نكردند، زيرا جهات ديگر اعجاز قرآن به مرور زمان و با كنجكاوي دانشمندان به فكرها راه يافت و در كتاب ها نوشته شد؛.

2. استادان بلاغت در عصر پيامبر با صراحت كامل اعتراف كردند كه، مبارزه با قرآن امكان ندارد و هرگز شيوه سخن گفتن قرآن، شبيه سخنان انسان ها نيست.

ج) قضاوت طفيل درباره قرآن.

روزي (طفيل بن عمرو) كه شاعري شيرين زبان و خردمند بود و در ميان قبيله خود نفوذ كلمه داشت وارد مكه گرديد. اسلام آوردن مردي مانند (طفيل) براي قريش بسيارگران و سنگين بود از اين رو سران قريش و بازيگران صحنه سياست دور او را گرفتند و گفتند: اين مردي كه كنار (كعبه) نماز مي گزارد با آوردن آيين جديد، اتحاد و اتفاق ما را به هم زده و با سحر بيان خود سنگ تفرقه ميان ما افكنده است. ما مي ترسيم كه در ميان قبيله شما نيز دودستگي بيفكند. چه بهتر كه اصلاً با اين مرد سخني نگويى!.

(طفيل) مي گويد: سخنان آنها چنان مرا متأثر كرد كه از ترس تأثير سحر بيان او تصميم گرفتم با او سخن نگويم و سخن او را نشنوم و براي جلوگيري از نفوذ سحر او، هنگام طواف مقداري پنبه در گوش هاي خود قرار دادم كه مبادا زمزمه قرآن و نماز او به گوش من برسد.

بامدادان در حالي كه پنبه را در گوش هاي خود كرده بودم وارد مسجد شدم و هيچ مايل نبودم سخني از او بشنوم، ولي نمي دانم چطور شد يك مرتبه كلام و سخن بسيار شيرين و زيبايي به گوشم رسيد و بيش از حد احساس لذت كردم. با خودم گفتم: مادرت عزادار شود تو مردي سخن پرداز و خردمندى. چه مانع دارد سخن اين مرد را بشنوى. هرگاه نيك باشد بپذيري و اگر زشت باشد آن را رد كنى. براي اين كار آشكارا با آن حضرت تماس نگرفتم. مقداري صبر كردم تا رسول خدا راه خانه خود را پيش گرفت و وارد خانه شد و من نيز اجازه گرفتم و وارد خانه شدم. واقعه را از آغاز تا پايان بازگو كردم و گفتم: قريش درباره شما چنين و چنان مي گويند و من در آغاز كار تصميم نداشتم با شما ملاقات كنم، ولي حلاوت قرآن شما مرا به سوي تو كشيده است. اكنون مي خواهم حقيقت آيين خود را براي من تشريح كني و مقداري قرآن براي من بخوانى.رسول خدا آيين خود را بر او عرضه داشت و مقداري قرآن خواند. (طفيل) مي گويد: به خدا سوگند كلامي زيباتر از آن نشنيده و آييني معتدل تر از آن نديده بودم (17) . سپس (طفيل) به حضرتش عرض كرد: من در ميان قبيله خود يك فرد نافذالقول هستم، براي نشر آيين شما فعاليت خواهم كرد. (18) .

تا اين جا به خوبي روشن گرديد كه فصيحان عرب و بليغان قوم در برابر قرآن كمال ناتواني را ابراز داشته و جز تسليم و اظهار عجز چاره اي نداشتند.

1.علق (96) آيه هاى 5-1.

2. (ابن سكيت) از ادباي شيعي و از استوانه هاي ادب در عصر متوكل عباسي و مؤلف كتاب (اصلاح المنطق) مي باشد. وي براثر برجستگي در ادبيات عرب از طرف خليفه براي تدريس و تعليم و تربيت (معتز) و (مؤيد) پسران متوكل انتخاب شده بود، روزي متوكل موقع درس بر آنها وارد شد و از استاد پرسيد: فرزندان مرا بيشتر دوست داري يا حسنين را وي در پاسخ گفت: من قنبر غلام علي را با خود تو و پسرانت مبادله نمي كنم و باز پرسيد: من و پسرانم نزد تو بهتريم يا علي و حسنين وي در پاسخ گفت: قنبر خادم علي از تو و پسران تو بهتر است. متوكل دستور داد كه زبان او را از قفا بيرون آورند، سپس به امر متوكل غلامان وي او را به زير پا انداخته و لگدمال نمودند و فرداي آن روز پنجم رجب سال 243 ديده از جهان بربست.

3. اصول كافى، ج 1، ص 25-24.

4. اعراف(7) آيه 58.

5. اسراء(17) آيه 88.

6. همان جا.

7. هود (11) آيه 13.

8.همان، آيه 14.

9.اگر مي گوييم: قرآن داراي سجع نيست، مقصود دو نوع سجع است: الف ) سجعي كه در سخنان كاهنان وجود داشت و نمونه آن سخنان (سطيح) كاهن معروف است. ب) سجع هايي كه نويسندگان عصر عباسي به آن پاي بند بودند و نمونه آن، مقامات حريري و مقامات استاد او بديع الزمان همداني است وگرنه در آيات قرآن سجع مطلوب فراوان است كه در اصطلاح به آن (فواصل) مي گويند.

10.فصلت (41) آيه 13.

11.اعلام الورى، ص 27- 28.

12.غافر(40) آيه 4-1.

13.تفسير مجمع البيان، ج 5، ص 387.

14.مرحوم علامه شهرستاني در كتاب المعجزة الخالدة.

15.جن(72) آيه 16.

16.ابن هشام، سيره،ج 1، ص 293- 294.

17.فَلا وَاذ ما سَمِعتُ قولاً قَطُّ اَحسَنَ مِنُه وَ لا اَمراً اَعدَل مِنهُ.

18.ابن هشام، سيره، ج 1، ص 410.

/ 161