عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مثلاً خوك جزئي از جهان آفرينش و جان داري است بسان جان داران ديگر، آفرينش اين موجود، بدون جهت و ملاك نيست، هر چند اسرار خلقت بسياري از موجودات براي ما روشن نيست. اما يك نوع ناسازگاري ميان اين جان دار و انسان است كه اسلام خوردن گوشت آن جان دار را به شدت تحريم كرده است و قسمتي از اين ناسازگاري مربوط به جسم انسان و قسمت ديگر مربوط به روح و روان اوست.

خوردن گوشت خوك كرم هايي در روده و معده توليد مي كند كه به جسم انسان زيان مي رساند و از نظر روحي نيز انسان را بي غيرت و نسبت به مسائل ناموسي بي اعتنا مي كند و اين دو اثر، سلامت جسمي و روحي انسان را تهديد مي كند.

خون در ميان عروق انسان، مايه حيات و وسيله بقاي انسان است، ولي خوردن خون هر چند تميز و نظيف و استرليزه شده باشد قساوت و سنگ دلي خاصي در روح انسان پديد مي آورد كه از ريختن خون افراد بي گناه نه تنها رنج نمي برد، بلكه گاه لذت مي برد.

الكل و شراب، سلامت روحي و جسمي انسان را تهديد مي كند و ضربت شكننده اي بر دستگاه تفكر وارد مي سازد.

قمار، بذر عداوت و دشمني را ميان افراد انسان مي پاشد و جامعه را از هر نوع خلاقيت و پيشرفت در طريق علم و دانش، تقوا و پرهيزگاري و ديگر فضايل انساني باز مي دارد و ....

دروغ و تهمت، نمامي و سخن چينى، غيبت و بدگويي پشت سر مردم و ديگر محرمات اخلاقي مفاسد روشن و غير قابل انكاري دارند و اين آثار پيوسته با اين موضوعات توأم و همراه است.

الكل، كهنه و نو نمي شناسد. او در هر حال(ام الخبايث) و سرچشمه بسياري از گناهان است و تشريعي كه بر شناسايي آثار و خواص اين نوع موضوعات صورت بگيرد، قطعاً جاويد و پيوسته خواهد بود.

با مراجعه به آيات قرآن روشن مي گردد كه چگونه اسلام با ژرف نگرى، موضوعات ضررآور و زيان بار را تحريم كرده و در تحريم خود به آثار و خواص آنها اشاره نموده است چنان كه درباره شراب و قمار مي فرمايد:.

اِنَّما يُريدُ الشَيطانُ اَن يُوقعَ بَينَكُمُ العداوَةَ وَ البَغضاءَ في الخَمِروَ الميسِرِ فَهَل اَنتمُ مُنْتَهُون؛ (13) .

شيطان از طريق شراب و قمار مي خواهد ميان شما بذر عداوت پخش كند آيا از آنها دوري نمي جوييد.

مدت ها بود بشر به علل و مفاسد بسياري از محرمات پي نبرده بود و گاهي درباره برخي از محرمات انگشت تعجب به دندان مي گرفت، ولي تحولات علمي شگفت انگيز امروز بشر، از روي بسياري از محرمات و مكروهات پرده برداشت و حقايق را روشن كرد.

آيا ملاحظه اين نحوه تشريع و تقنين آن هم از يك فرد درس نخوانده خود گواه بر اعجاز قرآن نيست بال انديشه متفكران كه عمر خود را در شناسايي حقوق بين المللي و مدني صرف مي كنند به قله چنين تشريعي نمي رسد تا چه رسد به فكر يك فرد درس نخوانده آن هم در محيط دور از تمدن.

4. ميانه روي در تشريع.

در قوانين اسلام به نيازمندي هاي مادي و معنوي انسان توجه كامل شده است.وجود انسان تركيبي است از جسم و روح و نياز او به امور مادي و لذايذ جسماني كمتر از نياز او به امور معنوي نيست.

انسان يك واحد صنعتي نيست كه تنها تأمين بنزين بدن او (غذا) نيازهاي او را برطرف سازد و بهره گيري از لذايذ جسماني براي او يك زندگي سعادتمندانه اي پي ريزي كند، هم چنان كه او فرشته نيست كه تنها براي عبادت و پرستش ساخته شده باشد و غرق شدن در معنويات و روي گرداني ازمظاهر طبيعت او را به كمالي كه براي آن آفريده شده است، برساند. از اين جهت اسلام در تشريع قوانين خود، جنبه هاي مادي و معنوي او را در نظر گرفته و به جهت خاصي ازماده يا معنا توجه ننموده است.

آيين كنوني مسيح در دعوت به امور معنوي راه افراط را در پيش گرفته و رهبانيت و زندگي در ديرها و شكاف كوه ها و نقاط دور از اجتماع را متن آيين خود قرار داده است و انسان ها را از مداخله در امور اجتماعي و سياسي بازداشته است و به افراد دستور مي دهد كه در برابر ظلم و ستم مهر خاموشي بر لب زنند و اگربر چهره كسي سيلي زدند آن سوي صورت را نيز در اختيار ظالم بگذارد تا سيلي ديگري بزند. (14) .

و از اين رو در مجموع اناجيل چهارگانه حتي يك قانون سياسي و اجتماعي به چشم نمي خورد و در سراسر اين كتاب ها جز شرح حال حضرت مسيح و يك سلسله برنامه هاي اخلاقي چيز ديگري پيدا نمي شود.

آيين كنوني يهود درست در نقطه مقابل آيين مسيح قرار گرفته و در سراسر تورات حتي يك اشاره هم به معاد و روز رستاخيز وجود ندارد، و در توجه به امور مادي آن چنان راه افراط را در پيش گرفته است كه اثر وضعي اطاعت و فرمانبرداري را ثروتمندي و تسلط بر مردم، و اثر وضعي معصيت و گناه را مرگ و از دست دادن مال و قدرت مي داند. (15) .

/ 161