آخرت، محل سعادت و شقاوت واقعى انسان
آموزه ديگرى كه قرآن در اين زمينه مطرح مى كند اين است كه مى فرمايد: جاى خير و سعادت و متقابلا جاى شرّ و شقاوت، هر دو، در آخرت است: فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ؛(1) وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الاَْرْضُ إِلاّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذ.(2)هركسى از هر قوم و مليتى، به گونه اى، دركى نسبت به مفهوم خوشبختى و بدبختى دارد. همه فيلسوفان از گذشته هاى دور تاكنون در اين باره بحث كرده اند. اكثر قريب به اتفاق انديشمندانى كه در مورد سعادت و شقاوت بحث كرده اند، صرفاً به اين مسأله پرداخته اند كه انسان براى خوشبختى در اين دنيا چه كارهايى را بايد انجام دهد. اما قرآن مى گويد: سعادت مختص كسانى است كه در بهشت اند و شقاوت از آن كسانى است كه در جهنم اند.قرآن ناراحتى ها و گرفتارى ها و نيز خوشى ها و راحتى هاى مردم در اين دنيا را انكار نمى كند، ولى از آنها به عنوان وسيله و ابزار آزمايش ياد مى كند: أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ؛(3) اموال و فرزندانتان وسيله آزمايش هستند. «وَ نَبْلوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً؛(4) و شما را به بد و خوب خواهيم آزمود.برخى از مردم چنين مى پندارند كه خوش بودن در دنيا به معناى عزيزبودن نزد خدا است و به عكس، محروميت از نعمت هاى دنيا نشانه غضب خداوند است. قرآن مى فرمايد هر دوى اينها براى آزمايش انسان است: فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَ أَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ؛(5) اما انسان، هنگامى كه پروردگارش وى را مى آزمايد و عزيزش مى دارد و نعمت فراوان به او مى دهد، مى گويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است.» و اما چون وى را مى آزمايد و روزى اش را بر او تنگ مى گرداند، مى گويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است.»انسان بايد نه از خوشى هاى دنيا سرمست و مغرور شود و نه از ناخوشى هاى آن چندان غمگين و ناراحت. قرآن مى فرمايد: لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ؛(6) هرگز بر آن چه از دست شما رود دلتنگ نشويد و به آنچه به شما رسد دلشاد نگرديد.يكى از تعاليم اصلى همه انبيا، كه در كتاب هاى آسمانى و به ويژه در قرآن آمده، اين است كه زندگى واقعى در سراى ديگر است و حتى عمرهاى طولانى انسان در اين دنيا، در مقايسه با آخرت، به اندازه يك چشم برهم زدن هم نيست.قرآن مى فرمايد: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكّى وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلّى بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى؛(7) حقّاً كه فلاح و رستگارى يافت آن كس كه تزكيه نفس كرد و با ذكر نام خدا به نماز پرداخت. اما مردم از جهل به سوى سعادت نروند بلكه زندگانى دنيا را بگزينند و عزيز دارند. در صورتى كه منزل آخرت بسى بهتر و پاينده تر است. آخرت در مقابل دنيا اساساً قابل مقايسه نيست؛ آن بقاى حتمى دارد و اين فناى حتمى. اگر انسان بخواهد جهان بينى صحيحى داشته باشد، بايد اين پايه فكرى اش را محكم كند كه دنيا محل عبور و گذر و مقدمه اى است براى جهانِ باقى.خوشى ها و ناخوشى هاى دنيا، خير و شر مطلق و واقعى نيستند و هرچند قرآن نسبت به برخى از امور مربوط به دنيا عنوان «خير» اطلاق مى كند، اما اين خير، نسبى است. از جمله اين كه مى فرمايد: وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ؛(8) و راستى او انسان سخت شيفته مال است؛ و يا: إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الاَْقْرَبِينَ؛(9) اگر مالى بر جاى گذارد، براى پدر و مادر و خويشاوندان وصيت كند. اين كه چرا قرآن در مورد مال تعبير خير به كار برده، نكته هاى تفصيلى فراوانى دارد كه فعلا مجال طرح آنها نيست. اجمالا اين كه مال بايد حلال باشد تا انسان آن را براى فرزندان خود باقى گذارد.انسان مادامى كه جهان آخرت را نديده، مى پندارد كه زندگى اين دنيا حيات است و پس از آن فنا و نيستى است، اما وقتى جهان آخرت را ديد، مى بيند كه حيات واقعى آن جا است. همان طور كه اشاره شد، قرآن در موارد متعدد بر اين مسأله تأكيد كرده است. تأكيد فراوانى كه به خواندن سوره اعلى در نماز شده است به دليل وجود معانى و تعابير بلندى است كه در آن به كار رفته است. اگر انسان با توجه كامل آن را بخواند، قطعاً تأثير شگرفى بر او خواهد گذاشت. صرف تركيب حروف عربى تأثيرى در روح ما ندارد، بلكه دقت در معانى واژه ها و توجه به مفاهيم آن اثربخش است. اين را كه «وَ الاْخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى؛(10) آخرت نيكوتر و پايدارتر است» همواره بايد در ذهن خود تكرار كنيم تا زمينه اى براى همه كارهاى خير فراهم شود؛ زيرا در نظام ارزشى اسلام همه چيز بر اين اساس است.امام صادق (عليه السلام) نيز به عبداللّه بن جندب مى فرمايند: اَلْخَيْرُ كُلُّهُ اَمامَكَ و اِنَّ الشَّرَّ كُلَّهُ اَمامَكَ و لَنْ تَرَى الْخَيْرَ و الشَّرَّ اِلاّ بعد الاخِرَةِ؛ همه خوبى ها پيش روى تو است و همه بدى ها در آينده است، هرگز خوبى و بدى نخواهى ديد جز در آخرت. اين فراز از سخن حضرت به اين معنا است كه خير و شرّى كه انسان دراين دنيا دارد، خير و شرّ نسبى است، خير و شرّ حقيقى در آخرت است. خوبى ها و بدى هاى اين دنيا آن قدر ضعيف اند كه اصلا قابل توجه نيستند. البته درك اين واقعيت براى بسيارى از مردم مشكل است. انسانى كه 60، 70 سال زحمت مى كشد تا زندگى راحتى را براى سال هاى آخر عمر خود فراهم سازد، ممكن است به آسانى نتواند از آن چشم پوشى نمايد. انسان بر اساس فطرت خود به دنبال چيزى است كه دوام داشته باشد. دلبستگى ما به بعضى از ظواهر دنيا به اين دليل است كه آنها دوام نسبى دارند. اما آيا واقعاً اينها فناناپذير و دايمى اند؟ وقتى در قرآن داستان فريب خوردن حضرت آدم و حوّا را مى خوانيم، متوجه مى شويم كه ابليس از همين نكته، يعنى ميل انسان به ابدى بودن، استفاده كرد و به نتيجه رسيد: هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْك لا يَبْلى؛(11) آيا ميل دارى تو را بر درخت ابديت و ملك جاودانى دلالت كنم؟ امام صادق (عليه السلام) در ادامه مى فرمايند: لاَِنَّ اللّهَ جلّ و عزّ جَعَلَ الخيرَ كُلَّهُ فى الْجَنَّةِ و الشَّرَّ كُلَّهُ فى النّارِ لاَِنَّهُمَا الباقيانِ؛ يعنى خير و شر واقعى در بهشت و جهنم خواهد بود كه دايمى و هميشگى هستند.بنابراين از خير دنيا بايد براى آبادى آخرتمان استفاده كنيم و از شرّ آن دور شويم تا مانع تكامل ما و سعادت ابدى مان نشود.(1). هود (11)، 106.(2). همان، 108.(3). انفال (8)، 28.(4). انبيا (21)، 35.(5). فجر (89)، 15ـ16.(6). حديد (57)، 23.(7). اعلى (87)، 14ـ18.(8). عاديات (100)، 8.(9). بقره (2)، 180.(10). اعلى (87)، 17.(11). طه (20)، 120.