رفع اضطراب ها در پرتو اعتماد به خداوند - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رفع اضطراب ها در پرتو اعتماد به خداوند

هر انسان عاقلى اگر اندكى بينديشد، حتى اگر متدين و دين دار هم نباشد، مى فهمد كه انباشت ثروت براى ديگران، كارى غيرعاقلانه است. اما مسايلى وجود دارد كه تا انسان ايمان نداشته باشد و خداپرست نباشد، نمى تواند آنها را به درستى درك كند. انسان خداشناس در اثر توكل و تسليم و رضا به تدبيرات و تقديرات الهى، به مقامات معنوى بسيار بلندى دست پيدا مى كند كه مى تواند از عهده فهم و درك آن مسايل برآيد. ما در زندگى به طور طبيعى ـ صرف نظر از معرفتى كه به خداى متعال پيدا مى كنيم ـ براى رفع نياز خود به اسباب و وسايلى كه در اختيار داريم، مانند نيروى بدنى و فكرى خود، دوستان، پدر و مادر و خويشان خود اعتماد مى كنيم. اما تربيت دينى اين گونه نيست. دين انسان را به گونه اى پرورش مى دهد كه هرگاه احساس نياز كرد، ابتدا براى رفع نياز خود متوجه خدا شود. هر چند اراده الهى بر اين تعلق گرفته كه كارها در اين عالم از روى اسباب انجام بگيرد، اما فرق است ميان اين كه انسان وسايل اين دنيا را ابزار بداند يا تأثير استقلالى براى آنها قايل باشد. انسان هايى كه از تربيت دينى كاملى برخوردار نيستند، خود را صاحب تدبير و وسايل دنيا را داراى تأثير استقلالى مى دانند. اما دين به انسان مى آموزد كه همه چيز از آن خدا است، وجود و بقا و تدبير و تقدير به دست اوست. اجازه تصرف ما تكويناً و تشريعاً به دست خدا است.

ما بايد سعى كنيم اين روحيه را در خود تقويت كنيم كه، اعتمادمان قبل از هر چيز به خدا باشد. البته اين سخن بدين معنا نيست كه هيچ كارى انجام ندهيم و از هيچ وسيله اى استفاده نكنيم و به انزوا و خلوتى نشسته و انتظار داشته باشيم كه خدا همه چيز را درست كند، بلكه سخن در اين است كه بدانيم سر رشته كار و اختيار عالم به دست خدا است. خداوند عالم، بدون اسباب مادى هم مى تواند نيازهاى ما را برطرف كند، اما حكمت او اقتضا كرده كه اين اسباب در كار باشد و ما در معرض هزاران آزمايش و امتحان الهى قرار بگيريم تا زمينه رشد و تكامل معنوى ما فراهم شود. اگر اين اسباب و آزمايش هاى الهى نبود، تكاملى هم در كار نبود. اگر ما كار نمى كرديم و روزى به دست نمى آورديم، حلال و حرام، واجب و مستحبى مطرح نمى شد و لذا رشد و تكاملى هم براى انسان در كار نبود. تكامل انسان در اثر عمل به تكاليف است، زمينه تكليف را همين كارهاى خوب و بد فراهم مى كند. بايد اين اسباب در كار باشند تا به تكامل برسيم، اما مهم توجه به اين نكته است كه اين اسباب و ابزار به تنهايى كارساز نيستند، بلكه فوق اينها دست ديگرى است كه همه چيز در قبضه قدرت او است. ما بايد در هر حالى ابتدا توجه و اعتمادمان به او باشد، سپس سراغ اسباب برويم. معرفت ناب توحيدى و تربيت ناب دينى چنين نگرشى را اقتضا مى كند.

چيزى كه انسان را به تفكر و تلاش و فعاليت وا مى دارد، يا مربوط به دنيا است يا آخرت؛ و ما بايد بدانيم كه سررشته و اختيار همه چيزهايى كه ما براى دنيا و آخرت خود مى خواهيم در دست خدا است. كسانى كه توجه قلبى و اعتمادشان به خدا باشد، خداوند كار آنها را آسان و مشكلات دنيا و آخرتشان را با تدبير و تقدير خودش حل مى كند؛ يعنى به جاى اين كه آنها به نيرو و تدبير خودشان اتكا كنند و زحمت بسياربكشند، خداكمكشان مى كند تا مشكلشان حل شود. اين يك فضل مضاعف الهى است كه شامل اين گونه افراد مى شود.

شايسته است همواره به هنگام گرفتارى و مشكلات، آيه شريفه أَ لَيْسَ اللّهُ بِكاف عَبْدَهُ...؛(1) را به ياد بياوريم كه مى فرمايد: آيا خدا براى بنده خود كافى نيست؟ كسى كه خدا را دارد، به چه چيز ديگرى احتياج دارد؟ توجه به اين مطلب ـ كه بزرگ ترين سرمايه مؤمن است ـ موجب مى شود كه اعتقاد و اعتماد بيش ترى به خدا پيدا كنيم. كسانى كه از اين نيروى معنوى برخوردار شوند، مشكلاتشان زودتر حل مى گردد.

متأسفانه در بسيارى از موارد، براى بسيارى اتفاق مى افتد كه در گرفتارى ها به جاى اعتماد و تكيه به نيروى لايزال الهى به چيزهاى ديگر اعتماد مى كنند. مثلاً، پدرى كه به مسافرت رفته و از همسر و فرزند بيمارش دور شده، مدام نگران حال فرزند خود مى باشد. اين شخص در منزل هم كه بود اين مشكلات را داشت، اما اكنون كه در مسافرت است، مشكلش مضاعف شده است؛ چون از خانه و زندگى خود دور است. كسانى كه براى انجام وظيفه ـ مثل حج و عبادت و سفر زيارتى واجب يا مستحب يا تبليغ دين يا جهاد و مانند اينها ـ از خانه و كاشانه خود دور مى شوند، خواه ناخواه نگران خانواده و زن و فرزند خود هستند، اما اين افراد اگر اعتماد به خدا داشته باشند، نگرانى آنها كم مى شود، بلكه اصلاً نگرانى پيدا نمى كنند؛ چون مى دانند كسى بالاى سر خانواده آنها است كه قدرتش از همه بيش تر است. خداوند، براى كمك، هرگز سفر يا حَضر بودن ما را لحاظ نمى كند، اگر تقدير الهى بر كمك باشد، حضور و غياب ما بىوجه است و اگر هم تقدير الهى بر كمك نشدن باشد، حضور ما فايده اى ندارد.

(1). زمر (39)، 36.

/ 123