توازن بين خوف و رجا - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

توازن بين خوف و رجا

كمال انسانيت اين است كه بندگى خدا در تمام ابعاد وجود انسان ظهور پيدا كند. يكى از ابعاد وجودى انسان خوف است و كمال عبوديت اقتضا مى كند كه به عنوان عبادت در وجود انسان ظهور پيدا كند. از اين رو اين خوف حتى در معصومان (عليهم السلام) و كسانى كه اصلا گناهى مرتكب نشده اند نيز وجود دارد. آنها با اين كه مى دانند مورد آمرزش خدا قرار مى گيرند، اما به دليل توجهى كه به صفت قهاريت خداوند دارند، در حالاتى قهر خدا را مى بينند و خودشان را فراموش مى كنند. رجاى آنها نيز در اثر توجه به صفات جماليه خداوند است. البته در اين مرتبه نيز ممكن است در وجود بعضى افراد خوف بيش از رجا ظهور پيدا كند و يا برعكس. كامل ترين افراد كسانى هستند كه در وجودشان هر دو عامل خوف و رجا در حد تعادل وجود داشته باشد.

در اين مورد داستانى را از گفتوگوى حضرت يحيى (عليه السلام) و حضرت عيسى (عليه السلام)، كه هر دو پيامبر و تقريباً هم سن و هم زمان يكديگر بوده اند، به اين مضمون نقل مى كنند كه روزى حضرت يحيى (عليه السلام) خطاب به حضرت عيسى (عليه السلام) عرض كرد: آيا از عذاب الهى نمى ترسيد كه اين گونه آرام هستيد؟ حضرت عيسى (عليه السلام) نيز در مقابل فرمود: آيا شما به رحمت خداوند اميدوار نيستيد كه اين قدر گريه مى كنيد؟ حضرت يحيى (عليه السلام) از خوف خدا بسيار گريه مى كرد به گونه اى كه در اثر سوزش اشك چشم هايش، صورتش زخم شده بود و گوشت هاى صورتش ظاهر شده بود. آن حضرت آن قدر رقيق القلب بود كه اگر پدرش حضرت زكريا (عليه السلام) قصد موعظه در مسجد را داشت و مى خواست از عذاب الهى در آخرت سخن بگويد، مواظب بود كه حضرت يحيى (عليه السلام) حضور نداشته باشد؛ زيرا اگر اين سخنان را مى شنيد، آن چنان برآشفته مى شد كه ديگر نمى توانست تحمل كند. حضرت يحيى (عليه السلام) از بكائين عالم است كه آثار خوف و صفات جلاليه خداوند در او بيش تر ظهور پيدا كرده بود. در مقابل، رجا و رحمت خداوند؛ يعنى صفات جماليه، بيش تر در وجود حضرت عيسى (عليه السلام) تجلّى يافته بود. اگر اين نقل صحيح باشد، چنين برمى آيد كه اگرچه حضرت عيسى (عليه السلام) و حضرت يحيى (عليه السلام) هر دو از پيامبران الهى بوده اند، اما صفات جلال و جمال الهى به يك اندازه در آنها ظهور پيدا نكرده بود. در حالى كه پيامبر ما حضرت محمد (صلّى الله عليه وآله) و نيز ائمه معصومين (عليهم السلام) افضل از حضرت عيسى (عليه السلام) و حضرت يحيى (عليه السلام) هستند؛ زيرا اين صفات هر دو به يك اندازه در آنها متجلى شده است. البته اگر بعضاً در رواياتى مشاهده مى كنيم كه آثار خوف و ترس از عذاب جهنم در نزد تعدادى از حضرات معصومين (عليهم السلام) بيش تر وجود دارد، به دليل توجه به صفات جلاليه خداوند و نيز حالات خاص آنان است. متقابلا وقتى هم كه حالت انبساط پيدا مى كنند، فقط صفات جماليه خداوند را مى نگرند. ساير اولياى خداوند هم ممكن است به همين ترتيب بعضاً توجه بيش ترى به صفات جلاليه خدا داشته باشند و يا به صفات جماليه خداوند، اما كامل ترين آنها كسانى هستند كه توجهشان به صفات جمال و جلال يكسان باشد.

يَا ابْنَ جندب مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُزَوِّجَهُ اللّهُ الْحورَ الْعين و يُتَوِّجُهُ بالنّور فَلْيُدْخِلْ عَلى اَخيهِ الْمُؤمِنِ السُّرورَ.

/ 123