تعداد اندك شيعيان واقعى - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعداد اندك شيعيان واقعى

پس از اين كه حضرت ويژگى هاى شيعيان واقعى را برشمردند، ابن جندب از جا و مكان اين گونه افراد سؤال مى كند. حضرت در پاسخ، با اشاره به آيه اى از قرآن، محل زندگى آنان را بالاى كوه ها و اطراف شهرها بيان مى كنند: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداكَ فَاَيْنَ اَطْلُبُهُم؟ قال (عليه السلام): عَلى رؤوسِ الجِبالِ و اطرافِ المُدُنِ و اذا دَخَلْتَ مدينَةً فَسِلْ عَمَّنْ لايُجاوِرُهُمْ و لايُجاوِرونَهُ فَذلِكَ مُؤْمِنٌ كما قال اللّهُ "وَجاءَ مِن أَقْصَى الْمَدينَةِ رَجُلٌ يَسْعى" واللّهِ لَقَدْ كان حَبيبُ النَّجَّار وَحْدَهُ.

حضرت در زمانى اين سخنان را بيان مى فرمايند كه حكومت نسبت به اهل بيت (عليهم السلام) و شيعيان، سخت گيرى هاى شديدى روا مى داشت. خصوصاً در زمان بنى مروان، شيعيان سخت تحت فشار قرار داشتند؛ گاهى به اتهام تشيع، افراد را زندانى مى كردند، شكنجه مى دادند و حتى به طرز فجيعى به قتل مى رساندند. همين امر موجب شده بود تا شيعيان غالباً از حجاز به ساير مناطق، از جمله ايران مهاجرت نمايند. يكى از دلايل وجود مقبره امام زاده ها در مناطق كوهستانى و خصوصاً در شمال ايران، همين مسأله است. زيرا آنان براى در امان ماندن از ايادى حكومت، به گوشه و كنار شهرها و بالاى كوه ها پناه مى بردند. در چنين شرايطى است كه حضرت به ابن جندب مى فرمايند: توقع نداشته باش شيعيان ما را فوج فوج در شهرها و در ميان عموم مردم ببينى؛ اگر خواستى آنها را بيابى، دقت كن چه كسانى هستند كه با مردم عادى رفاقت و معاشرت ندارند، نه آنان با مردم انس مى گيرند و نه مردم با آنان، از اين طريق مى توانى شيعيان ما را پيدا كنى. سپس حضرت مى فرمايند: مَثَل شيعيان ما در بين مردم، مَثَل حبيب نجار در انطاكيه است.

خداى متعال در سوره «يس»، پيامبر (صلّى الله عليه وآله) را مورد خطاب قرار داده و از وى مى خواهد براى مردمى كه هنوز ايمان نياورده اند، از شهرى ـ كه در روايات به انطاكيه معرّفى شده است ـ مَثَل بزند كه مردمانش على رغم دعوت پيامبران سه گانه (كه از طرف خداوند براى هدايت آنان، به آن جا رفته بودند) هم چنان از ايمان آوردن و پذيرش حق سر باز مى زدند: إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِث فَقالُوا إِنّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ؛(1) نخست دو تن از رسولان را فرستاديم، چون تكذيب كردند، رسول سومى براى مدد و نصرت مأمور كرديم تا همه گفتند ما (از جانب خدا) به رسالت (براى هدايت) شما آمده ايم. مردم آن شهر نه تنها به پيامبران الهى ايمان نياوردند، بلكه آنان را به قتل نيز تهديد كردند. در چنين شرايطى بود كه حبيب نجار براى حمايت پيامبران الهى، از دورترين نقطه شهر، نزد آنان آمد: وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ؛(2) و (در اين گفت و گوها بودند) مردى (حبيب نام) شتابان از دورترين نقاط شهر فرا رسيد و گفت اى مردم (از من بشنويد و) رسولان خدا را پيروى كنيد. حبيب نجار در گوشه اى از شهر، تنها و دور از اجتماع زندگى مى كرد؛ زيرا با آن مردم سنخيتى نداشت. پس از اين كه وى آن قوم را به پيروى از رسولان خدا دعوت كرد، مورد آزار و اذيت مردم قرار گرفت و به دست آنان كشته شد.

(1). يس (36)، 14.

(2). همان، 20.

/ 123