نكاتى درباره استفاده از نعمت هاى دنيا - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكاتى درباره استفاده از نعمت هاى دنيا

درباره مسايلى كه مربوط به ارتباط انسان با نعمت هاى دنيا است ـ و غالباً در آيات و روايات به نوعى از آنها نكوهش و مذمت شده است ـ بحث هاى گوناگونى انجام مى گيرد كه در بسيارى از موارد جنبه افراط و تفريط به خود مى گيرد. ما براى آن كه در اين زمينه به كج فهمى مبتلا نشويم، بايد چند حيثيت را از يكديگر تفكيك كنيم.

يك نكته اين است كه بدانيم آيا واقعاً خود اين نعمت ها فى حد نفسه خوب هستند يا بد؟ آيا غذاهاى لذيذ، لباس هاى خوب، عطرهاى خوش بو، گل هاى زيبا و مانند آنها فى حد نفسه چيزهاى بدى هستند؟ كسانى چنين مى پندارند كه نعمت هاى دنيا اصلاً پليد و زشت اند و استفاده كنندگان از آنها اهل عذاب و جهنم! اين يك نوع اشتباه در فهم آيات و روايات است. درست است كه در برخى از روايات، دنيا به مار و چيزهاى مضر و خطرناك تشبيه شده است، اما اين گونه مطالب ناظر به جنبه ديگرى است كه توضيح آن در ادامه خواهد آمد. قرآن كريم، نعمت هاى دنيا را «طيبات» مى نامد و مى فرمايد: أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ؛(1) براى شما هرچه پاكيزه است حلال شده. در جاى ديگرى مى فرمايد: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؛(2) بگو اى پيغمبر چه كسى زينت هاى خدا را كه براى بندگان آفريده حرام كرده و از صَرف رزق حلال و پاكيزه منع كرده است؟ قرآن كريم در بسيارى از آيات خود از زينت ها به عنوان نعمت هاى خدا ياد مى كند. حتى آسمان و ستارگان را به عنوان زينتى براى مردم ذكر مى كند و مى فرمايد: وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنّاها لِلنّاظِرِينَ؛(3) ما در آسمان كاخ هاى بلند برافراشتيم و بر چشم تماشاگران عالم، آن كاخ ها را به زينت و زيور بياراستيم؛ يعنى يكى از فوايد خلقت آسمان ها اين است كه مردم از تماشاى آن لذت مى برند. قرآن حتى تا آن جا پيش مى رود كه در مورد به چرارفتن حيوانات مى فرمايد: وَ لَكُمْ فِيها جَمالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسْرَحُونَ؛(4) و هنگامى كه شبانگاه برگردند يا صبحگاه به چرا بيرون روند زيب و جمال شما باشند. البته ما چون زندگى روستايى و كشاورزى نداريم، شايد به درستى اين زيبايى را درك نكنيم، ولى آنهايى كه دامدار هستند و سروكارشان با گوسفند است، قطعاً اين زيبايى را در گله هاى گوسفند مشاهده مى كنند. بنابراين از منظر قرآن كريم تمام نعمت هاى خدادادى «طيبات» و «زينت» هستند و هيچ گاه مورد انكار و مذمت قرار نگرفته اند.

نكته دوم اين است كه آيا بايد از اين نعمت ها استفاده كرد يا به طور كلى بايد از آنها كناره گرفت؟ اجمالا مى توان گفت: در اين كه از اين نعمت ها بايد استفاده كرد هيچ شكى نيست. در بعضى موارد حتى زينت كردن در خود قرآن امر شده است: خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِد؛(5) وقتى به عبادتگاه مى رويد خودتان را زينت كنيد. در روايات بسيارى هم مسواك زدن، لباس تميز پوشيدن، عطر زدن و شانه كردن موها و محاسن هنگام رفتن به مسجد تأكيد شده است. به هر حال استفاده از زينت ها مورد امر قرآن و مطلوب اسلام است. البته در اين كه از بعضى زينت ها هم نهى شده است هيچ شكى نيست.

نكته مهم ترى كه مورد تأكيد آيات و روايات است و عمدتاً بحث هاى قرآنى و روايى ناظر به آن هستند، مسأله ارتباط قلبى انسان با اين نعمت ها است؛ يعنى اين كه چه اندازه به آنها دل ببنديم و چه بخشى از دل را ـ كه جايگاه محبت ها و عواطف است ـ به اين امور اختصاص دهيم؟ در اين جا انسان بايد چنان قدرتى داشته باشد كه به هيچ كدام از نعمت هايى كه در اختيارش هست دل نبندد؛ يعنى بود و نبود آنها برايش مساوى باشد. تمام آيات و رواياتى كه درباره مذمت دنيا است، در واقع مذمت دنيازدگى ما است. اگر دنيا «دارالغرور» است، در واقع مذمت غرور و فريفته شدن ما در مقابل دنيا است. اگر زندگى دنيا «لهو»، «لعبٌ»، «زينة» و «تفاخر» است، به اين دليل است كه لهو و لعب و زينت و تفاخرِ ما است. سرگرم شدن ما به دنيا مذموم است نه اين كه دنيا چيز بدى باشد.

بحث ديگرى كه جنبه تربيتى هم دارد اين است كه انسان چگونه با كسانى كه كمابيش تحت تأثير گفتار و رفتار او هستند رفتار كند تا آنها را به سوى قله وارستگى و بى اعتنايى به دنيا رهنمون گردد؟ يكى از اصول اساسى و شايد استثناناپذير در مسايل تربيتى، رعايت اعتدال است. هر چيزى كه به افراط و تفريط گرايش پيدا كند زيان آفرين خواهد شد. بنابراين يك نكته مهم در امر تربيت اين است كه شرايط را به گونه اى فراهم كنيم تا متربى به تدريج به سمت امور خير سوق داده شود، وگرنه اگر از همان روز اول بخواهيم مراتب عاليه كمال را به او پيشنهاد كنيم، مشخص است كه طاقت نمى آورد. براى مثال، اگر مى خواهيم نوجوانى را كه در آغاز تكليف است تربيت كنيم، بايد با او با آرامى و نرمى رفتار نماييم و شرايطى را فراهم آوريم كه نسبت به امور معنوى رغبت و تمايل پيدا كند. رغبت به امور مادى، طبيعى است و احتياج به تعليم و تربيت ندارد، مربى بايد سعى كند كه متربى به تدريج رغبت به امور معنوى را جايگزين رغبت به امور مادى نمايد.

اگر انسان شرايط را به گونه اى فراهم آورد كه ميزان بهره مندى افراد تحت تربيتش از نعمت هاى مادى، بسيار بيش تر از حد متوسط ساير افراد جامعه باشد، در واقع آنها را به دنيازدگى تشويق كرده است؛ زيرا ناخودآگاه اين گونه به آنها القا مى كند كه همين امور مادى هستند كه داراى ارزش اند. به ديگر سخن، هم غرايز حيوانى به طور طبيعى آنها را به سمت امور مادى سوق مى دهد و هم ما زمينه را بيش تر برايشان فراهم مى كنيم. سنجيدن ظرفيت متربى از مسايل بسيار مهم است؛ اگر ديديم ظرفيت دارد، تدريجاً بايد سعى كنيم شرايط را به گونه اى فراهم آوريم تا او از لحاظ بهره مندى هاى مادى كم تر از ديگران باشد. در هر حال، انسان بايد سعى كند در تمام امور نه تنها از حد متعارف فراتر نرود، بلكه تا مى تواند از لذايذ مادى كم تر بهره مند شود تا آنها براى مردم جنبه ارزش پيدا نكند. گرايش به برترى جويى، در امور مادى حتى مى تواند انسان را تا پرتگاه كفر به پيش ببرد. قرآن چه زيبا سرنوشت كسانى را كه به فكر برترى جويى نيستند بيان مى فرمايد: تِلْكَ الدّارُ الاْخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً؛(6) ما اين دار ـ بهشت ابدى ـ آخرت را براى آنان كه در زمين اراده علو و فساد و سركشى ندارند مخصوص مى گردانيم. در روايتى آمده است كه اگر كسى دوست داشته باشد بند كفشش زيباتر از بند كفش رفيقش باشد، در واقع دچار مرتبه اى از برترى جويى شده است.

امام صادق (عليه السلام) به عبداللّه بن جندب مى فرمايد: اِقْنَعْ بما قَسَّمَهُ اللّهُ لك؛ به آنچه خدا براى تو مقدّر كرده و شرايطش را ـ از استعدادهاى ذاتى و شرايط اجتماعى ـ برايت فراهم نموده قانع باش. ولا تَنْظُرْ الاّ الى ما عِنْدكَ؛ نظرت به همان چيزهايى باشد كه دارى. نگاه نكن كه ديگران چه دارند و تو آنها را ندارى، ببين كه خدا چه نعمت هايى به تو داده است. مَثَل معروفى است كه مى گويد بعضى ها نيمه خالى ليوان را مى بينند و بعضى نصفه پر آن را. خدا مى خواهد انسان را طورى تربيت كند كه هميشه نيمه پر ليوان را ببيند و قدردان نعمت هايى باشد كه دارد و شكر آنها را به جا بياورد. ولا تَتَمَنَّ ما لَسْتَ تَنالُهُ؛ چيزى را كه به آن نمى رسى آرزو مكن. چيزهايى هستند كه انسان در شرايط عادى اجتماعى اصلا به آنها نمى رسد؛ از اين رو، انسان نبايد تمام فكر و ذكرش رسيدن به آنها باشد و بيهوده وقت خود را صرف تصاحب چيزهاى دست نيافتنى كند. فَاِنَّ مَنْ قَنَعَ شَبَعَ وَ مَنْ لَمْ يَقْنَعْ لَمْ يَشْبَعْ؛ كسى كه روحيه قناعت دارد سير مى شود، اما اگر كسى قناعت نداشته باشد هيچ وقت سير نمى شود و هميشه احساس گرسنگى و كمبود مى كند. آب دنيا آب شورى است كه هر چه از آن بخورى تشنه تر مى شوى. اگر اين روحيه در انسان پيدا شد كه به آنچه دارد قانع باشد، هميشه شاد خواهد بود و زندگى شيرينى خواهد داشت. اما اگر انسان از روحيه قناعت برخوردار نباشد، هميشه غمگين است و هر اندازه هم كه ثروت داشته باشد، باز چشمش به دنبال ثروت ديگران است. و خُذْ حَظَّكَ مِنْ آخِرتِكَ؛ از آنچه در اختيار تو است فقط براى تأمين نيازمندى هاى زندگى دنيا استفاده نكن، بلكه به فكر اين باش كه از اين اموال براى سعادت آخرتت هم بهره گيرى تا ارزش آن بى نهايت شود.


(1). مائده (5)، 10.

(2). اعراف (7)، 32.

(3). حجر (15)، 16.

(4). نحل (16)، 6.

(5). اعراف، (7)، 31.

(6). قصص (28)، 83.

/ 123