استغفار از نماز! - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

استغفار از نماز!

شايد تصور كنيم بالاتر از آنچه تا به حال گفتيم ديگر فرض ندارد و كسى نيست؛ اما اين تصور اشتباه است. افرادى هستند كه آنچه را ما عبادت مى دانيم و دلمان خوش است كه خدا توفيق انجامش را به ما داده است، گناه مى دانند؛ كه حسناتُ الابرار سيّئات المقرّبين.

يكى از بهترين كارهايى كه در صدر اعمال خوب ما قرار دارد نماز است؛ كه فرمودند الصّلوةُ عمودُ الدّينِ،(1) الصّلوةُ خيرُ موضوع(2) والصّلوةُ قربانُ كلِّ تقىّ.(3) اما آيا نمازهاى ما چنين شأنى دارند؟ اولياى خدا از نمازهايى كه ما مى خوانيم استغفار مى كنند و آنها را براى خودشان گناه مى دانند. اين گونه نماز خواندن در شأن اولياى خدا نيست. مقدار وقتى را كه ما در 24 ساعت صرف خواندن نماز مى كنيم حتى به يك ساعت هم نمى رسد. همين يك ساعت هم غالباً با توجه كامل همراه نيست. اگر نماز سخن گفتن با خدا است، بايد از توجه به غير مبرّا باشد. كمال بى ادبى است كه به هنگام سخن گفتن با خدا دل و قلبمان جاى ديگر باشد. تصور كنيد كه يكى از دوستانتان با شما صحبت مى كند، اما در بين صحبت پشتش را به طرف شما و رويش را به طرف ديگر مى كند؛ آيا اين كار را بى حرمتى و اهانت به خودتان تلقى نمى كنيد؟ هنگام نماز هم كه رويمان را به طرف خدا مى كنيم، اگر دلمان متوجه چيز ديگرى باشد، در واقع به خدا پشت كرده ايم. خداوند جسم نيست كه رو و صورت ما به طرف او باشد، بلكه دل ما بايد به طرف خدا باشد. وقتى دلمان متوجه او نيست مثل اين است كه رويمان را از او برگردانيده ايم. در اين صورت، آيا چنين نمازى استحقاق ثواب دارد؟ آيا باز هم بايد به خودمان بباليم كه چنين عبادتى كرده ايم؟ يا بايد شرمنده باشيم كه چقدر بى ادب بوده ايم؟

در روايتى از پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) نقل شده است كه مى فرمايد: كسى كه در نماز توجهش به غير خدا است، آيا نمى ترسد از اين كه خداوند او را به صورت الاغى مسخ كند؟(4) آنهايى كه از ما بالاترند وقتى اعمال خود را محاسبه مى كنند، براى مثال، از خود مى پرسند، نماز صبحى كه خوانديم، يا دعا و قرآنى كه خوانديم، چقدر با حضور قلب و توجه به خدا همراه بود؟ به اين دليل، هميشه استغفار مى كنند؛ چون مى بينند چيزى ندارند كه عرضه كنند، حتى در جايى كه خواسته اند با محبوبشان انس بگيرند، بى ادبى كرده اند.

البته امثال بنده در اين سطح نيستيم، اما توجه به اين مقامات كم ترين فايده اش اين است كه بدانيم كه هستيم و چه مى كنيم و به اين عبادت هاى دست و پا شكسته خود مغرور نشويم. اگر يك شب موفق شويم دو ركعت نافله بخوانيم، شيطان ما را وسوسه مى كند و دچار عُجب مى شويم كه عجب عبادتى كرده ايم! اولياى خدا نه از گناهانشان، كه از ذكر و عبادتشان نيز به درگاه خداوند استغفار مى كنند. ما هم بايد از خدا بخواهيم به ما توفيق دهد گاهى به آنها شباهتى پيدا كنيم. تشيّع و پيروى كردن از اهل بيت (عليهم السلام) يعنى اين كه انسان سعى كند شباهتى به آنها پيدا كند. حضرت على (عليه السلام) مى فرمايد: اَلا اِنّكم لا تَقْدِرونَ على ذلك و لكن اَعينوني بِوَرَعٍ وَ اجْتهادٍ و عفّةٍ وسِدادٍ؛(5) بدانيد كه شما قدرت آن را نداريد (كه مثل من به قرص نان و جرعه آبى بسازيد) ولى با اجتناب از محارم، كوشش، پاك دامنى و خودنگه دارى مرا يارى رسانيد. بايد تلاش كنيم مثل آنها بشويم. انسان وقتى بداند چنين افرادى هم وجود دارند، از خدا مى خواهد به او توفيق دهد كه گاهى از اين حالات پيدا كند.

به هر حال، يكى از مراتب محاسبه اين است كه بعضى از بندگان خدا توجه به غير خدا را «در هر حالى» براى خودشان گناه مى دانند، همان طور كه توجه به غير خدا در نماز، براى مقربان گناه است و نمازهاى امثال بنده، جزو سيئات آنها به شمار مى آيد.

البته مقرّبان هم درجاتى دارند، حتى انبيا (عليهم السلام) نيز در يك مرتبه نيستند و با يكديگر فرق دارند: تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ؛(6) بعضى از پيامبران را بر بعضى ديگر برترى بخشيديم. بعضى از اولياى خدا اگر توجهى به غير او پيدا كنند آن را براى خودشان يك گناه مى دانند؛ زيرا هميشه در حضور خدا هستند؛ در حالى كه ما فقط نماز را حضور در مقابل خدا مى دانيم و در حالات ديگر، به فكر كار، درس، بحث، خانه و فرزندمان هستيم. خودمان هم طمعى نداريم كه در اوقات غير نماز توجهى به خدا داشته باشيم. اما بعضى از بندگان خدا هميشه او را حاضر مى بينند؛ بنا به فرمايش امام راحل (رحمه الله)، عالم را محضر الهى مى دانند و هميشه خودشان را با خدا روبرو مى بينند. بنابراين اگر توجهى به غير او پيدا كنند و قلبشان از او منصرف شود، استغفار مى نمايند. خداوند در وصف آنان مى فرمايد: رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ؛(7) مردانى كه تجارت و معامله، آنان را از ياد خدا غافل نمى سازد. اين مقام بسيار عالى است. هستند در ميان طلبه ها كسانى كه در حين درس و بحث از ياد خدا غافل نيستند، وقتى هم كه در عمق تفكراتشان هستند و مى خواهند يك مشكل علمى را حل كنند، آن جا نيز دلشان با خدا است.

(1). بحارالانوار، ج 82، باب 1، روايت 36.

(2). همان، ج 82، باب 4، روايت 9.

(3). همان، ج 78، باب 16، روايت 138.

(4). بحار الانوار، ج 84، باب 15، روايت 3.

(5). نهج البلاغه با ترجمه فيض الاسلام، نامه 45.

(6). بقره (2)، 253.

(7). نور (24)، 27.

/ 123