در زندگى اجتماعى، انسان نسبت به برادران ايمانى خود وظايفى دارد؛ از يك سو موظف است به آنها براى رفع حوايجشان كمك نمايد و از سوى ديگر، وظيفه دارد نسبت به آنها خيرخواه، وفادار و صميمى باشد و به آنها خيانت نكند. چگونه ممكن است كه انسان برادر ايمانى خود را فريب داده يا به او خيانت كند، به ناحق مالش را بربـايد و ضررى به او برساند؟! كسى كه درصدد برمى آيد تا برادر ايمانى خود را فريب دهد و او را فرومايه و حقير مى شمارد، چنين عملى به منـزله در افتادن و درگيـرى و نبـرد با او است. كسى كه در معامله مى خواهد بر سر ديگرى كلاه بگذارد، در واقع قصد جنگيدن با او را دارد. شكل ديگرى از درگيرى هنگامى است كه كسى بخواهد فردى را از مقامش خلع كند و خود جانشين او بشود. چنين كسانى مستحق عذاب خداوند هستند و جايگاه آنها در جهنم خواهد بود: مَنْ غَشَّ اَخاهُ و حَقَّرَهُ و ناواهُ جَعَلَ اللّهُ النّارَ مَأْواهُ.