پرهيز از دل باختگى در برابر دنيا - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پرهيز از دل باختگى در برابر دنيا

اگر در مواعظ پيامبر اكرم و اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) دقت كنيم، خواهيم ديد كه يكى از مسايل محورى و مهمى كه زياد بر آن تكيه شده و درباره آن مطالب گوناگونى مؤكداً بيان گرديده مسأله «توجه به آخرت» و «پرهيز از دل باختگى در برابر دنيا» است. در پرانتز عرض مى كنم كه همه تعاليم اهل بيت (عليهم السلام) از قرآن گرفته شده است و سخنان و مواعظ اين بزرگواران تابع بيان قرآن كريم و تعليم و تربيت الهى است. آنان تربيت يافتگان بدون واسطه خدا هستند و قرآن در واقع، عِدل آنها است. به عبارت ديگر، آنها خودشان قرآن مجسّم اند. اگر در زندگى آنان خوب دقت كنيم مصاديق قرآن را يك به يك مى يابيم. در كلمات ايشان هم كه خوب توجه كنيم، مى بينيم برگرفته از قرآن و منطبق بر آن است. خود آنها هم بر اين نكته تأكيد كرده اند كه آنچه را ما مى گوييم از قرآن است و امتياز ما بر ساير خلق در اين است كه از كلام خداوند چيزهايى را مى فهميم كه ديگران يا آنها را نمى فهمند يا كم تر مى فهمند.

در هر حال، يكى از مسايلى كه قرآن كريم بر آن تأكيد بسيار دارد كم ارزش بودن زندگى دنيا و ناپايدارى آن است. قرآن تأكيد دارد كه آخرت برتر و پايدارتر، و زندگى دنيا موجب فريب انسان و بازدارنده او از كمالات است؛ و... تا آن جا كه حتى دل بستگى به زندگى دنيوى در رديف كفر قرار داده شده است: وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ. الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الاْخِرَةِ.(1) طبق اين بيان، كافران كسانى اند كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهند؛ وقتى امر داير شود بين خواسته هاى دنيوى و آنچه براى آخرت آنان كارساز است، دنيا و لذت هاى زودگذرش را بر سعادت دائمى و ابدى آخرت ترجيح مى دهند.

در اين بخش از روايت، امام صادق (عليه السلام) به شيوه بيانىِ قرآن كريم، به عبدالله بن جندب مى فرمايد: «خوشا به حال كسى كه نسبت به كافران حسرت نخورد براى آنچه از نعمت هاى دنيا و زيورهاى آن به ايشان داده شده است! خوشا به حال كسى كه آخرت را برگزيد و در راه آن كوشش نمود! خوشا به حال آن كه آرزوهاى دروغين فريبش نداد!»

اين روايت امام صادق (عليه السلام) همانند خطاب خداوند به پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) در قرآن است كه مى فرمايد: لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى؛(2) اى پيامبر، هرگز به متاع ناچيزى كه به آنان در جلوه حيات دنيوى داديم چشم آرزو مگشا و رزق خداى تو برتر و پاينده تر است. البته بايد توجه داشت كه اين گونه خطاب هاى قرآنى در ظاهر به شخص پيامبر (صلّى الله عليه وآله) است، اما همان گونه كه از ائمّه اطهار (عليهم السلام) روايت شده، اينها از باب «ايّاكَ اعنى و اسمعى يا جارَه» و به قول خودمان، «به در مى گويند تا ديوار بشنود» است.

گاهى انسان همين طور كه چشمش باز است و به اطراف نگاه مى كند و كارش را انجام مى دهد، ضمناً بهره هايى را هم كه ديگران در زندگى دارند، مى بيند؛ اين نگاه گذرا است؛ اما گاهى انسان به چيزى خيره مى شود و تحت تأثير آن قرار مى گيرد. در آيه مزبور، خداوند مى فرمايد: چشم هايت رابه نعمت هايى كه به ديگران داده ايم، ندوز، به اين چيزها خيره نشو. اينها زر و زيور دنيا و بهره هايى است كه به گروهى از مردم داده ايم تا آنها را بيازماييم.

به طورطبيعى،همه مردم دراستفاده از زندگى دنيا و نعمت هاى آن مساوى نيستند. هميشه به صوت تكوينى، چنين اختلافى وجود داشته و تا ابد هم وجود خواهد داشت. اين موضوع دلايل گوناگونى دارد كه در جاى خود بايد بحث شود. در هر حال، وقتى نگاه انسان به نعمت هايى بيفتد كه ديگران در اختيار دارند، ممكن است تحت تأثير واقع شود؛ مثلا ببيند كه ديگران چه خانه هايى، چه ماشين هايى، چه باغ هايى و... دارند،اما خودش در خانه اى محقّر اجاره نشين است، ماشينى ندارد، باغى ندارد و ده ها مشكل ديگر سر راه او است. وقتى به اين گونه نعمت ها و ظواهر زندگى خيره مى شود هوس در او ايجاد مى گردد. وقتى هوس ها تشديد شد به دنبال اين مى رود كه خودش هم به آنها دست پيدا كند. ابتدا مى گويد از راه حلال آنها را به دست مى آورم. اما وقتى مى بيند از راه حلال ممكن نيست به سراغ مشتبهات مى رود و كلاه شرعى براى خودش درست مى كند. بعد كه مى بيند با آنها هم كارش به جايى نمى رسد، مجبور مى شود براى رسيدن به خواسته هايش صريحاً از درِ حرام وارد شود؛ مثلا، براى رسيدن به زندگى بهتر، تا مى تواند قرض مى كند، براى پرداخت آنها تا جايى كه ممكن است چك و سفته مى دهد، بعد براى اين كه آبرويش نريزد قرض ربوى مى كند يا خلف وعده مى نمايد و... در نتيجه، به حرام مسلّم آلوده مى گردد. اين مسيرى است كه افراد زيادى آن را پيموده اند؛ كسانى كه چه بسا دستشان از همه چيز خالى بوده، امادر نتيجه همين هوس ها به ثروت هاى بادآورده دست پيدا كرده اند.

اگر انسان بخواهد به چنين گناهانى و چنان عواقب زشتى مبتلا نگردد، بايد از ابتدا جلوى اين سرچشمه گناه را سد كند؛ به ظاهر دنيا و مكنت ديگران خيره نشود، بلكه به صورت گذرا به اين مسايل بنگرد. درست است كه اينها زيور و زينت زندگى دنيوى است، ولى چشم دوختن به آنها سبب محروم ماندن از زندگى بهتر و پايدار اخروى مى گردد.

(1). ابراهيم (14)، 2ـ3.

(2). طه (20)، 131.

/ 123