تأثير مصلحت الهى بر بهره مندى مؤمنان از نعمت هاى دنيا - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تأثير مصلحت الهى بر بهره مندى مؤمنان از نعمت هاى دنيا

بايد توجه داشته باشيم كه آنچه براى نمونه از امتيازات شيعيان و مؤمنان واقعى در اين روايت نقل شده قاعده كلى و هميشگى نيست، بلكه اقتضائاتى است كه امام صادق (عليه السلام) برخى از آنها را در خصوص آنان ذكر كرده اند؛ يعنى چنين كسانى اين گونه اقتضايى در وجودشان هست كه خداوند مثلا، در گرماى هوا ابرى بفرستد تا بر سرشان سايه بيندازد يا ملايكه با آنها مصافحه كنند. اما بايد توجه داشت كه اگر خداوند براى بعضى از بندگان مؤمنش اين كارها را نكرده به دليل مصالحى بالاتر است؛ يعنى اين اقتضا براى آنان وجود دارد كه روزهايشان آفتابى باشد و اگر قرار باشد بارانى ببارد، در شب برايشان بفرستد و...، اما ممكن است به دليل برخى مصالح والاتر، اين امتيازات را به آنها ندهد.

از جمله امتيازاتى كه خداوند به چنين بندگانى عطا مى كند اين است كه: لاََكلوُا مِن فَوقهم و مِن تحتِ اَرجُلِهِم؛ آنان روزى خود را، هم از بالاى سر و هم از زيرپايشان دريافت مى كنند. شايد اين تعبير كنايى بوده و منظور اين باشد كه نعمت از هر طرف به سوى آنان سرازير مى شود. به همين مضمون، در قرآن هم مى فرمايد: وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكات مِنَ السَّماءِ وَ الاَْرْضِ؛(1) اگر اهل زمين ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند (شناخت و استقامت)، از آسمان و زمين بر آنها درهاى بركات را مى گشوديم. مصداق كامل چنين كسانى شيعيان خالص اهل بيت (عليهم السلام) هستند كه هيچ چيز از خدا نمى خواهند مگر اين كه دعايشان را مستجاب مى گرداند: لَما سَألوا اللّهَ شيئاً اِلاّ اَعطاهُم.

(1). اعراف (7)، 96.

يَا ابْنَ جندب، لا تَقُل فىِ المُذْنِبينَ مِن أَهلِ دَعْوَتِكُم اِلاّ خَيراً و اسْتَكينُوا اِلىَ اللّهِ فى تَوْفيقِهِم وَ سَلوا التوبةَ لَهُم فَكُلُّ مَن قَصَدَنا و تَوَلاّنا و لم يُوالِ عَدُوَّنا و قالَ ما يَعْلَمُ و سَكَتَ عمّا لا يَعْلَمُ اَو اَشكَلَ عَليه فهو فى الْجَنَّةِ.

تحذير از بدگويى نسبت به شيعيان و سفارش به سكوت از نادانسته ها

در ادامه روايت، امام صادق (عليه السلام) مؤمنان را از بدگويى نسبت به شيعيان بر حذر داشته و به ايشان سفارش مى كند كه حتى اگر برخى از شيعيان گناه كار باشند، جز سخن خير، چيز ديگرى درباره آنها نگويند، بلكه با خضوع و خشوع و التماس، دعا كنند كه خداوند به آنها توفيق دهد گناهانشان را ترك و توبه كنند تا مشمول آمرزش حق تعالى قرار گيرند.

اين يك دستور اخلاقى است كه مؤمنان نبايد به محض اين كه خطايى از برادران دينى خود مشاهده كردند، با آنها قطع رابطه كنند و ايشان را منحرف، غير قابل هدايت و اهل جهنم بدانند. اگر شيعيان گناه كار هستند ولى اساس ايمان و اعتقادشان درست است، بايد خالصانه برايشان دعا كنيم كه خداوند توفيق توبه و ترك گناه به آنها عطا فرمايد.

انسان بايد نسبت به مؤمنان حُسن ظن داشته باشد؛ بر فرض اگر گناهى هم كرده اند، فقط همان كارشان را بد بداند و نسبت به خودشان دشمنى نداشته باشد. روايتى هم در اين باره وجود دارد كه مى فرمايد: خداوند كسانى را كه مؤمن هستند و ايمانشان را حفظ مى كنند دوست دارد؛ اگر آنها كار بدى بكنند، خداوند همان كار بدشان را دشمن مى دارد، اما خودشان را دشمن نمى دارد. بر عكس، اگر كسانى از ريشه فاسد بوده و عقايدشان درست نباشد، اگر كار خوبى هم انجام دهند، خداوند كار خوبشان را دوست مى دارد اما خودشان را دوست نمى دارد.

ما نيز بايد نسبت به ديگران اين گونه باشيم؛ اگر كسى مؤمن و اعتقادش صحيح است، بايد او دوست داشته باشيم، اگر گناهى هم مى كند، آن گناهش را دشمن بداريم و دعا كنيم خداوند به او توفيق دهد گناهش را ترك كند و آمرزيده شود.

حضرت در ادامه مى فرمايد: هر كس سراغ ما بيايد و ولايت ما را پذيرفته و ولايت دشمنان ما را نپذيرفته باشد، به اين شرط كه هر چه مى داند بگويد و از گفتن چيزهايى كه نمى داند پرهيز كند و در زمينه هايى كه برايش مشكل و مشتبه است سكوت نمايد، مشمول شفاعت ما شده و به بهشت مى رود.

بر اين اساس، اگر از شخصى سؤالى پرسيده شود كه نسبت به آن علم ندارد، بايد سكوت كند و از اظهار نظر خوددارى نمايد. بسيارى از افراد هستند كه وقتى مسأله اى مطرح مى شود، بدون اين كه درباره آن علم داشته و تحقيق كرده باشند، به انكار آن مى پردازند، در حالى كه دليل انكار خود را نيز نمى دانند. انسان مؤمن بايد اين شجاعت را داشته باشد كه اگر در مسايل دينى و غير آن از او سؤالى شد با صراحت بگويد: «نمى دانم؛ از كسى كه تحقيق بيش ترى در اين زمينه كرده و متخصص تر است بپرسيد. از سوى ديگر، كسانى كه درباره موضوعى خوب تحقيق كرده اند و نسبت به آن علم و آگاهى دارند، بايد محكم و استوار روى حرفشان بايستند و از آن دفاع نمايند

/ 123