تلازم ايمان و عمل - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تلازم ايمان و عمل

يك مسأله اعتقادى مهم اين است كه آيا ايمان و عمل هر دو، شرط سعادت هستند يا ايمان به تنهايى و يا عمل به تنهايى كافى است؟ به عبارت ديگر آيا اصل ايمان است يا عمل، يا هر دو؟

پاسخ اجمالى اين سؤال اين است كه بدون شك از نظر قرآن كريم، عمل بدون ايمان ارزشى ندارد. اگر كسى خداوند، روز قيامت، پيامبر اسلام (صلّى الله عليه وآله) و ائمه معصومين (عليهم السلام) را قبول نداشته باشد، هر كار خوبى هم كه انجام دهد، باعث سعادت آخرتش نمى شود. اصولا كسى كه اعتقادى به بهشت و جهنم و روز قيامت ندارد چگونه مى خواهد به بهشت برود؟! خداوند در قرآن كريم مى فرمايد: وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمالُهُمْ كَسَراب بِقِيعَة يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتّى إِذا جاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً وَ وَجَدَ اللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اللّهُ سَرِيعُ الْحِسابِ؛(1) و آنان كه كافرند، اعمالشان در مَثَل به سرابى ماند در بيابان هموار بى آب كه شخص تشنه آن را آب پندارد و به جانب آن شتابد، چون بدان جا رسد هيچ آب نيابد و آن كافر، خدا را حاضر و ناظر اعمال خويش ببيند كه به حساب كارش تمام و كامل برسد و كيفر كفرش بدهد و خدا با سرعت به حساب تمام خلايق رسيدگى مى كند.

مردم معمولاً كسانى را كه كارهاى خوب زياد و بزرگى انجام مى دهند، مثلا بيمارستان مى سازند يا پول هاى خيلى كلان خرج مى كنند، بسيار محترم مى شمارند، حال آن كه شايد به دليل عدم اعتقاد به روز قيامت و... كارهاى آنها در نظر خداوند ارزشى نداشته باشد. ممكن است بعضى بپرسند، مگر مى شود كسى كه برق را اختراع كرده و امروزه مردم تمام دنيا از اختراع او استفاده مى كنند به بهشت نرود؟ پاسخ اين است كه از نظر قرآن اگر همين فردى كه برق را اختراع كرده است، وجود خداوند، و حقانيت اسلام، پيامبر (صلّى الله عليه وآله)، قرآن و ائمه اثنا عشر (عليهم السلام) نيز برايش ثابت شده باشد ولى تمام آنها را از روى عناد انكار كرده باشد، به بهشت نمى رود.

كسى كه از روى عمد حقيقتى را انكار كند و با اين كه مى فهمد يا مى تواند بفهمد، كوتاهى كند، هر كار خوبى هم كه انجام دهد، موجب سعادت اخرويش نمى شود. البته ممكن است خداوند در دنيا جزاى كار خوب او را بدهد، اما در رسيدگى به اعمال او در آخرت تأثيرى ندارد.

بنابراين از نظر اسلام و قرآن، اگر كسى ايمان نداشته باشد؛ يعنى معارف الهى برايش ثابت شده باشد و عمداً آنها را انكار كند، نه تنها به بهشت نمى رود، حتى بوى بهشت را هم استشمام نمى كند: «لا يَجِدُ ريحَ الجَنَّة». عكس اين مطلب نيز ممكن است وجود داشته باشد؛ يعنى كسى كه ايمان دارد اما هيچ كار خوبى انجام نمى دهد. البته شايد اصلا فرض اين كه كسى ايمان داشته باشد و هيچ عمل صالحى انجام ندهد، درست نباشد؛ چون كسى كه ايمان دارد حداقل يك «الله اكبر» مى گويد، يك سجده براى خدا مى كند، در پيشگاه الهى خضوع دارد و.... معناى ايمان اين است كه شخص، اينها را قبول دارد و قطعاً اين عقيده در زندگى او اثرى ـ هرچند محدود و كم ـ خواهد داشت. غير ممكن است كسى به مطلبى ايمان داشته باشد ولى هيچ اثرى در زندگى او بر جاى نگذارد. اگر قبول دارد كه «خدا هست»، حتى اگر لال باشد و نتواند «الله اكبر» بگويد، حداقل در دلش خضوعى براى خدا انجام مى دهد. بنابراين فرض اين كه كسى ايمان واقعى داشته باشد ولى هيچ عمل صالحى انجام ندهد، بسيار مشكل است. فرض معقولش مثلاً اين است كه نوجوانى در ابتداى رسيدن به سن تكليف، خدا را بشناسد و ايمان بياورد ولى به محض ايمان آوردن، از دنيا برود و فرصت نكند عمل صالحى انجام دهد.

در هر حال، ايمان به تنهايى مى تواند منشأ سعادت باشد به شرط آن كه فرض صحيحى داشته باشد. ادعاى كسانى كه مى گويند ايمان داريم اما در تمام عمرشان نه تنها يك كار خير انجام نمى دهند بلكه مرتكب جنايات فراوانى نيز مى شوند، منطبق با واقعيت نيست و دروغ مى گويند. ايمان واقعى با ترك همه اعمال صالح امكان ندارد؛ مگر اين كه كسى فرصت انجام چنين اعمالى را پيدا نكرده باشد. اصل اين كه ايمان مى تواند منشأ سعادت بشود، فى نفسه صحيح است اما لازمه ايمان، عمل صالح است به شرط اين كه شرايط آن فراهم باشد و شخص فرصت داشته باشد تا عمل صالحى انجام دهد.

اما اگر لازمه ايمان، عمل صالح است و انسان مؤمن گناه نمى كند، پس چرا مؤمنان فراوانى هستند كه مرتكب گناه مى شوند؟ در پاسخ به اين سؤال بايد بگوييم كه آنها مؤمن هستند اما ايمانشان ضعيف است؛ يعنى وقتى شهوت و غضب بر آنها غالب مى شود، لازمه ايمان را فراموش مى كنند و مرتكب گناه مى شوند. با توجه به رواياتى كه در اين زمينه وجود دارد، به هنگام انجام گناه، روح ايمان از فرد مؤمن جدا مى شود و در آن لحظه مؤمن نيست ـ اما كافر هم نمى شود ـ و وقتى شهوت و يا غضبش فروكش كرد، دوباره روح ايمان برمى گردد. انسان مؤمنى كه فى الجمله عمل صالحى هم انجام داده است، ولى به دليل غلبه شهوت و غضب مرتكب گناه مى شود، اگر انجام همان گناه، موجب شود كه به طور كلى معتقدات و لوازم ايمان را فراموش كند و هر روز بر گناهانش ـ آن هم گناهان كبيره ـ افزوده شود، چنين فردى در معرض كفر قرار دارد: ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ؛(2) سرانجام كار آنان كه به آن اعمال زشت و كردار بد پرداختند اين شد كه كافر شده و آيات خدا را تكذيب و تمسخر كردند. طبيعى است دلى كه اين قدر به گناه آلوده شده است، ديگر لياقت ايمان ندارد. ايمان چنين فردى كم كم ضعيف مى شود و بعد به طور كلى از بين مى رود و ديگر باز نمى گردد.

البته انسانى كه ايمان صحيحى دارد و كار خير هم انجام مى دهد، باز هم بايد خطر را هميشه جلوى چشم خود ببيند؛ زيرا اگر خداى ناكرده به دليل حبّ شهوت و شهرت و مقام، حرص دنيا، حسد و... به گناه آلوده شود، ممكن است در معرض كفر قرار گيرد. بنابراين ايمان بايد بقا داشته باشد تا موجب سعادت گردد. البته هر ايمانى هم موجب سعادت ابدى نمى شود. اگر انسانى تا روز آخر عمر با ايمان باشد، اما در لحظه مرگ فاقد ايمان شود، مثل اين است كه از اول كافر بوده است. عكس اين مطلب نيز صادق است؛ يعنى اگر كسى فقط لحظه آخر عمر واقعاً ايمان بياورد، گناهان گذشته او آمرزيده مى شود.

يك فرض ديگر اين است كه سرنوشت اخروى انسان مؤمنى كه عمل صالحى انجام داده ولى از سوى ديگر مرتكب گناهان زيادى نيز شده است و قبل از مرگ موفق به توبه نمى شود، چيست؟ چنين فردى آيا به بهشت مى رود يا به جهنم؟

در توضيح اين مسأله بايد بگوييم، انسان اگر قبل از مرگ موفق به توبه ـ آن هم توبه نصوح و واقعى ـ شود، همه گناهانش آمرزيده مى شود. ممكن است كسانى بگويند بيان اين گونه مطالب موجب تجرى بيش تر گناه كاران مى شود؛ اما ما مى گوييم چه كسى مى تواند مطمئن باشد كه موفق به توبه نصوح مى شود؟ در هر حال اگر موفق به توبه شد، خداوند ضمانت كرده گناهان او را بيامرزد: إِلاّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ اللّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات وَ كانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِيماً؛(3) مگر آن كسانى كه از گناه توبه كنند و با ايمان به خدا عمل صالح به جاى آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به ثواب گرداند كه خداوند در حق بندگان بسيار آمرزنده و مهربان است.

هم چنين انسانى كه در مدت عمر خود كباير را ترك كرده و تنها مرتكب صغايرى شده كه به حد كبيره نرسيده است، اگر در لحظات آخر موفق به توبه نشود، خداوند او را مى آمرزد: إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَرِيماً؛(4) چنان چه از گناهان بزرگى گناهان كبيره كه شما را از آن نهى كرده اند دورى گزينيد ما از گناهان ديگر شما درگذريم و شما را در دو عالم به مقامى بلند و نيكو برسانيم. البته اين در صورتى است كه سيئات و صغاير چنين فردى به حد كبيره نرسيده باشد؛ زيرا اصرار بر صغاير، خود گناهى است كبيره.

اما فردى كه قبل از مرگ موفق نشده از گناه كبيره اش توبه كند چطور؟ بر اساس رواياتى كه در اين زمينه داريم، ملك الموت جان اين گونه افراد را سخت مى گيرد. اگر با همان سخت گرفتن جانشان، حسابشان پاك شد، به بهشت مى روند وگرنه ممكن است مدتى در عالم برزخ معذّب بوده و فى الجمله عقاب هايى داشته باشند. اين كه شب اول قبر و در عالم برزخ چه معامله اى با آنها مى كنند، خدا مى داند. ممكن است حتى در محشر، ناراحتى ها، گرفتارى ها، گرسنگى ها و تشنگى هايى داشته باشند. اگر با اين عقاب ها، حسابشان پاك شد، مشمول آمرزش مى شوند و به شفاعت پيغمبر (صلّى الله عليه وآله) و ائمه معصومين (عليهم السلام) به بهشت مى روند. البته شرط رفتن به بهشت، اين است كه اصل ايمانشان لطمه نخورده باشد و تا لحظه مرگ آن را حفظ كرده باشند.

البته ناگفته نماند كه درباب «مرتكب كبيره» خوارج معتقد بودند اگر كسى مرتكب گناه كبيره ـ آن هم كبيره اى كه خود آنها كبيره مى دانستند ـ شود، كافر است. بر اين اساس بود كه حضرت على (عليه السلام) را كافر مى دانستند؛ زيرا پذيرفتن حكميت از سوى آن حضرت را يك گناه كبيره مى پنداشتند. آنها به دليل همان عقايد انحرافى كه داشتند شيعيان را سر مى بريدند و به زن هايشان تجاوز مى كردند. آرى، همان هايى كه قائم الليل و صائم النهار و حافظ قرآن بودند، چنين عقيده فاسدى داشتند. در هر صورت، اين قول خوارج كه هر كبيره اى موجب كفر مى شود، غلط است. البته اگر كسى گناه كبيره اى انجام دهد و موفق به توبه هم نشود، گرفتار عذاب الهى مى گردد اما كافر نمى شود، بلكه اگر ايمانش محفوظ مانده باشد، هر چند مرتكب كبيره اى هم شده باشد، بعد از تحمل عذاب، نهايتاً وارد بهشت مى شود. بنابراين براى رفتن به بهشت، ايمان شرط اساسى است؛ بدون ايمان كسى به بهشت نمى رود.

(1). نور (24)، 39.

(2). روم (30)، 10.

(3). فرقان (25)، 70.

(4). نساء (4)، 3.

/ 123