مطلوب ترين حيا - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مطلوب ترين حيا

سؤالى كه در اين جا مطرح مى شود اين است كه آيا فقط بايد از انسان ها خجالت كشيد يا حياى مطلوب از خدا هم داريم؟ در پاسخ بايد بگوييم، مرتبه حيا و ارزش آن بستگى به اين دارد كه اولاً، آن كار زشتى كه انسان از آن خجالت مى كشد تا چه حد زشت است، ثانياً، انسان چه اندازه به زشتى آن توجه دارد، و ثالثاً، در مقابل چه كسى اين كار زشت را انجام مى دهد؛ يعنى آن شخصى كه اين كار زشت را مشاهده مى كند تا چه اندازه در نزد انسان از اهميت و اعتبار برخوردار است. كسانى كه ايمانشان ضعيف است و از حضور خداى متعال در همه شؤون زندگى خود غافلند، از خدا خجالت نمى كشند. شرط خجالت كشيدن اين است كه انسان بداند كسى كار زشت او را ديده است. لذا صرف اين كه انسان بداند خدا در همه جا حاضر است، اما آن گونه كه بايد و شايد به حضور خدا توجه نداشته باشد، باعث نمى شود كه اگر مرتكب گناهى شود، از خدا خجالت بكشد. انسان هر قدر بيش تر به حضور خدا توجه داشته باشد و نيز عظمت خدا را بهتر درك كند، با انجام دادن كارهاى زشتى كه او نمى پسندد، بيش تر خجالت مى كشد. انسان معمولا براى كسانى كه از مقام بالا و يا موقعيت اجتماعى ممتازى برخوردارند، ارزش بيش ترى قايل است. از اين رو، اگر در حضور آنها مرتكب رفتار زشتى شود، بيش تر خجالت مى كشد. اما در مقابل كودكان و كسانى كه موقعيت اجتماعى بالايى ندارند و يا دوستانى كه انسان با آنها خودمانى شده است، اين حالت كم تر وجود دارد. گاهى هم انسان حتى از اين كه كودكى از كار زشت او مطلع شود خجالت مى كشد، اما از اين كه خدا آن را ديده است خجالت نمى كشد! اين بدان جهت است كه ما عظمت خدا را درك نكرده ايم.

ما بايد از اين حالت خود استغفار كنيم؛ استغفارى كه در دعاها و روايات ما «استغفار حيا» ناميده شده است. در دعاى پس از زيارت امام رضا (عليه السلام) مى خوانيم: اِنّى اَسْتَغْفِرُكَ اسْتِغْفارَ حياء. اگر انسان گناه كار توجه كند به اين كه خدا به زشتى كار او آگاه است، و از اين رو خجالت بكشد و تصميم بگيرد كه ديگر آن گناه را تكرار نكند، يكى از بهترين استغفارها را انجام داده است. چگونه ممكن است انسان در حضور خدايى كه عظمتش بى نهايت است و احتياج انسان به او نيز بى نهايت، كارى انجام دهد كه خدا آن را نهى كرده و خجالت هم نكشد؟! پس بهترين حيا، حياى از خدا است و سپس حياى از فرشتگان خدا. همه ما معتقديم كه دو فرشته ناظر اعمال ما هستند و در خلوت و جلوت به ثبت اعمال ما مشغولند. حالْ چگونه ممكن است با علم به حضور آنها كارى انجام دهيم كه زشت و ناپسند است و شرم نكنيم؟

البته بايد توجه داشت كه برخى كارها در عرف، آن هم به دليل نوع روابطى كه بين انسان ها وجود دارد، زشت تلقّى مى شوند، اما در واقع، زشت نيستند. براى مثال، اگر انسان با لباس زير در اجتماع حاضر شود؛ چون در عرف جامعه كار زشتى انجام داده است، بايد خجالت بكشد. اما لزومى ندارد در جايى كه ديگران نيستند ـ مثلاً در خانه ـ انسان به اين دليل كه خدا ناظر اعمال وى است، خود را به زحمت بيندازد و از انجام كارهايى نظير استحمام، كه لازمه آن برهنه شدن است، خجالت بكشد. اگر فرد ديگرى انسان را در آن حالت ببيند زشت است، اما اگر خدا در آن حال انسان را ببيند، زشتى ندارد؛ چرا كه خدا مى تواند در همه حالات بدن انسان را ببيند، چه پوشيده باشد و چه برهنه. او بر همه چيز ما احاطه دارد؛ بر باطن ما، بر قلب ما و حتى بر خطورات ذهنى ما. اين جا، خجالت كشيدن از خدا معنا ندارد. در جايى بايد از خدا خجالت كشيد كه خداوند كارى را نهى كرده و آن را زشت دانسته است. انجام دادن كارى كه خدا بدان امر فرموده است. خجالت ندارد. بسيارى از امور هستند كه اگر در حضور ديگران انجام شوند زشت است، اما اگر خدا ببيند زشتى ندارد. در روايتى آمده است كه حضرت موسى (عليه السلام) به خدا عرض كرد: خدايا! من در بعضى از حالات خجالت مى كشم به تو توجه كنم و ياد تو را در دل خود زنده كنم، خداوند به وى فرمود: به ياد من بودن و توجه به من در هيچ حالى زشت نيست: يا موسى اِنَّ ذِكْرى حَسَنٌ عَلى كُلِّ حال.(1)

در بعضى از حالات، كه شايد به گمان انسان از زشت ترين حالات باشند، مستحب است كه انسان با ياد خدا كار خود را انجام دهد. ياد خدا در هيچ كارى زشت نيست، خصوصاً با توجه به اين كه ما نمى توانيم هيچ چيز را از خدا مخفى كنيم. ما زمانى بايد از كسى خجالت بكشيم كه كارى را انجام دهيم كه در نظر آن فرد زشت تلقى مى شود. هم چنين ممكن است كارى نسبت به شخصى زشت باشد، اما نسبت به شخصى ديگر نه. مثلا، رابطه اى كه همسر با همسر خود دارد، زشت نيست، اما اگر اين رابطه را با ديگرى داشته باشد زشت است. در روابط زناشويى حيا و خجالت كشيدن معنايى ندارد. اين نوع خجالت كشيدن مذموم است.

بنابراين حيا يكى از بهترين، ارزنده ترين و مؤثرترين خُلق و خوهاى انسان به شمار مى آيد؛ زيرا مانع از اين مى شود كه انسان به كارهاى زشت مبتلا شود. بهترين چيزى كه مى تواند انسان را از آلودگى ها و گناهان حفظ كند، حيا است و در روايت نيز آمده است: لا ايمان لمن لا حياء له؛(2) كسى كه حيا ندارد ايمان ندارد! و: لا حياءَ لِمَنْ لا دين له؛(3) كسى كه دين ندارد حيا ندارد.


(1). بحارالانوار، ج 13، باب 11، روايت 21.

(2). اصول كافى، ج 2، ص 106، روايت 5.

(3). بحارالانوار، ج 78، باب 19، روايت 6.

وَ لِكُلِّ شَىْء اَساسٌ واساسُ الاسلامِ حُبُّنا اَهلَ البيتِ يَا ابْنَ جُنْدَب اِنَّ لِلّهِ تباركَ و تعالى سُوراً مِنْ نور مَحفُوفاً بِالزِّبَرْجَدِ و الحَريرِ مُنَجَّداً بِالسُّنْدُسِ و الدّيباجِ يَضْرِبُ هذا السّورِ بين اَوليائِنا و بينَ اعدائِنا فَاِذا غَلَى الدِّماغُ و بَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ و نَضِجَتِ الاَْكبادُ مِنْ طُولِ المَوقِفِ اُدْخِلَ فى هذا السّورِ اولياءُ اللّهِ فَكانُوا فى اَمْنِ اللّهِ و حِرْزِهِ لَهُمْ فيها ما تَشْتَهِى الاَْنْفُسُ و تَلَذُّ الاَْعْيُنُ و اَعداءُ اللّهِ قَدْ اَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ و قَطَعَهُمُ الْفَرَقُ وَ هُمْ يَنْظُرونَ اِلى ما اَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ فَيَقولونَ «ما لَنا لا نَرى رِجالا كُنّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الاَشْرارِ»(1) فَيَنْظُرُ اِلَيْهِم اَولياءُ اللّهِ فَيَضْحَكونَ مِنْهُمْ فَذلِكَ قولُهُ عَزَّ و جَلَّ «اَتَّخَذْناهُمْ سِخْرِيّاً اَمْ زاغَتْ عَنْهُمُ الاَْبْصارُ»(2) و قوله «فَالْيَومَ الّذينَ امَنوا مِنَ الكُفّارِ يَضْحَكونَ عَلَى الاَرائِكِ يَنْظُرونَ»(3) فلا يَبْقى اَحَدٌ مِمَّنْ اَعانَ مُؤْمِناً مِنْ اَوْليائِنا بِكَلِمَة الاّ اَدْخَلَهُ اللّهُ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حساب.

/ 123