«اسرار» يا گفتار بيرون از حد تحمل - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«اسرار» يا گفتار بيرون از حد تحمل

در مقام ارشاد و تعليم بايد ظرفيت شنونده را در نظر داشت و چيزهايى را به او گفت كه صلاحيت آن را دارد. آنچه را شنونده صلاحيت شنيدنش را ندارد از «اسرار» است. يكى از مطالبى كه از اسرار است و نبايد نزد همه كس اظهار كرد ـ همان گونه كه ذكر شد ـ معارفى درباره توحيد، انبيا و اوليا (صلّى الله عليه وآله) است. اگر به اين مسأله توجه نكنيم موجب گمراهى ديگران شده ايم و به اختلاف ميان امّت دامن زده ايم. اما اسرار مختص همين مسايل نيست. گاهى برخى اسرار مربوط به مسايل اجتماعى و سياسى است.

ائمّه پس از امام حسين (عليهم السلام) بيش تر عمرشان را در حال تقيّه گذراندند؛ زيرا حكومت نمى توانست سخن آنان را مبنى بر ادعاى به حق بودن و شايستگى بر خلافت بپذيرد. اگر آنان همه جا به اين واقعيت تصريح مى كردند با آنها همان گونه برخورد مى كردند كه با ائمّه پيش از آنان؛ و همه ايشان را به زودى به شهادت مى رساندند. به همين روى مى بينيم براى اظهار اين مطالب، ابتدا اهل آن را پيدا مى كردند، ظرفيت او را مى سنجيدند، پس از آن به تدريج او را آماده مى كردند، بعد توضيح مى دادند كه امام حقيقى كيست، چرا مدعيان دروغين خلافت، شايستگى اين منصب را ندارند، و.... ما بحمدالله، در يك كشور شيعى زندگى مى كنيم و برخى از اين مطالب را به راحتى مى توانيم مطرح كنيم؛ اما همين مطالب را هنوز هم در ديگر كشورهاى مسلمان نمى توان به صورت عريان مطرح كرد. بنابراين حفظ اين اسرار يكى از واجبات است، و گرنه ممكن است در خون امام معصوم شريك شويم.

از اين رو، در اين بخش از فرمايشات امام صادق (عليه السلام) به عبداللّه بن جندب، از يك سو، از كسانى كه روش صحيحى در ارشاد ديگران دارند به صورت تلويحى، تعريف شده است و از سوى ديگر، از كسانى كه اسرار ائمه (عليهم السلام) را فاش مى كنند نكوهش گرديده است.

در زمان امام صادق (عليه السلام) تعداد معدودى از مردم امامت ايشان را قبول داشتندو ساير مردم از حقانيت ايشان مطّلع نبودند. حتى در بين امام زاده ها نيز برخى از آنها با وجود آن كه افرادى صالح بودند، اما مسايل امامت را به درستى نمى دانستند. امام راحل (رحمه الله) يكى دو بار در بياناتشان اين مطلب را فرمودند كه: مسأله ائمّه اثنا عشر، كه براى ما روشن است، خيال نكنيد كه از روز اول براى همه مردم اين چنين روشن بود.

در روايتى آمده است كه ميان امام باقر (عليه السلام) و زيد بن على بن الحسين (عليه السلام) بحثى واقع شد. (حضرت زيد از شهداى بزرگوار اسلام است كه روايات متعددى در مدح ايشان رسيده است. وى براى خدا قيام كرد و با حكومت غاصب جنگيد.) بحث بر سر اين بود كه پس از امام باقر (عليه السلام) چه كسى بايد امام شود؟ حضرت زيد استدلال مى كرد كه «پدرم به من بسيار علاقه مند بود، حتى غذا را لقمه مى گرفت و در دهان من مى گذاشت.» امام باقر (عليه السلام) هم در پاسخ مى گفتند: اگر امامت پس از ايشان حق شما بود، پس چرا به من نگفتند؟(1)

نكته در اين است كه در زمان خود ائمّه هدى (عليهم السلام) هم مطالبى وجود داشته كه حتى گاهى براى نزديكانشان روشن نبوده و به صورت محرمانه بيان مى كرده اند. البته برخى از اين مسايل در اين زمان و در جامعه ما آن حساسيت را ندارد، اما به هر حال، چيزهايى مطرح مى شود كه بايد در اظهار آنها سطح مخاطب را در نظر گرفت.

امام صادق (عليه السلام) در اين روايت شريف مى فرمايند: رَحِمَ اللَّهُ قوماً كانوا سِراجاً و مَناراً؛ خداوند رحمت كند (آن دسته از شيعيان ما را) كه چراغ و راهنمايى براى دور و نزديك بودند. «سراج» اعم است از چراغ كوچك و بزرگ، در پايين نصب شود يا در جاى بلند؛ اما وقتى در كنار «منار» قرار گيرد به معناى چراغ كوچك است و «منار» به معناى چراغ پرنورى است كه در جاى بلندى قرار مى دهند تا رهروان راه خود را به وسيله آن بيابند. اين هم كه به مناره منار گفته مى شود از همين جهت است كه مناره در سابق، بلنديى بوده كه در آن چراغ روشن مى كردند تا از فاصله دور قابل رؤيت باشد و مردم و مسافران در شب با ديدن آن راه خود را پيدا كنند و گم نشوند. در هر حال منظور حضرت از اين سخن كه «خدا رحمت كند كسانى را كه چراغ و منار بودند» كسانى است كه هم نزديكان خود را راهنمايى مى كنند و هم كسانى را كه از آنها دور هستند.

1. اصول كافى، ج 1، ص 174.

/ 123