حسد و آثار فردى و اجتماعى آن - پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پندهای امام صادق (علیه السلام) به ره جویان صادق - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حسد و آثار فردى و اجتماعى آن

مسأله مهم ترى كه در اين جا مطرح است و عموميّت بيش ترى دارد، حسد است: مَنْ حَسَدَ مؤمناً اِنماثَ الايمانُ فى قلْبِهِ كما يَنْماثُ المِلْحُ فى الماء؛ كسى كه نسبت به برادر ايمانى اش حسد ورزد، ايمانش از بين مى رود، آن چنان كه نمك در آب حل مى گردد. متأسفانه همه انسان ها كم و بيش به اين صفت ناپسند مبتلا هستند. طبيعت انسان، به ويژه در سنين كودكى، به گونه اى است كه وقتى شخص ديگرى را كه از نعمتى برخوردار است مشاهده مى كند، نسبت به او حسد مىورزد. اگر انسان در مقام تهذيب برنيايد و خود را اصلاح نكند، اين صفت در قلبش ريشه مى دواند و تا او را جهنمى نكند رهايش نمى سازد. آيا انسانى كه به خدا ايمان دارد، بايد نسبت به كسى كه داراى نعمت هايى، اعم از نعمت هاى تكوينى، مانند زيبايى و استعداد يا نعمت هاى كسبى، مانند ثروت و مقام مى باشد، صرفاً به اين دليل كه خود از داشتن آنها محروم است، حسد ورزد؟ حسد اين است كه چرا او بايد از من زيباتر باشد، چرا بايد بهتر از من بفهمد و چرا بايد پولش از من بيش تر باشد. در واقع شخص حسود با اين كار خود مى خواهد بگويد كه چرا خدا اين نعمت ها را به او داده و به من نداده است!!

حسدورزى به ديگران، نسبت به نعمت هاى خدادادى آنها، در واقع اشكال كردن به كار خدا است. كسى كه نمى خواهد استعداد ديگران از او بيش تر باشد و يا مى گويد چرا خدا ديگرى را از من زيباتر آفريده است ـ حالتى كه شايد در خانم ها بيش تر باشد ـ در واقع به خدا اعتراض مى كند. در مورد نعمت هاى كسبى نيز همين گونه است. اگر انسان به مال و ثروت ديگران حسد ورزد، در واقع، به كار خدا اعتراض كرده است؛ زيرا درست است كه اين موقعيت و يا ثروت را خود فرد با تلاش و كوشش به دست آورده است، اما اين كار هم خارج از تدبير الهى نبوده و اسباب آن را خداوند فراهم كرده است. آيا اعتراض به كار خداوند، با ايمان سازگارى دارد؟ ايمان به خدا يعنى خدا را حكيم و كار او را مطابق با حكمت دانستن. او است كه به هر شكلى بخواهد مى تواند در ملك خودش تصرف كند. البته تمام تصرفاتى كه خداوند در عالم مى كند طبق مصلحت و حكمت است. اعتراض به كار خدا به منزله قبول نداشتن حكمت خداوند است كه اگر از اين حد (حسد) بالاتر رود، نوعى شرك به شمار مى آيد. كسى مى تواند بگويد من اين را قبول ندارم كه خودش مالكيتى داشته باشد. ما كه از خود هيچ نداريم، نمى توانيم و نبايد به خدايى كه همه چيز از آن او است اعتراض كنيم.

حسد مفاسد باطنى بسيارى دارد كه بى توجهى نسبت به آنها خطرات فراوانى به دنبال خواهد داشت. اگر مشاهده نعمت هاى مادى و معنوى ديگران، باعث ايجاد كم ترين حالت حسد در ما شود، فورى بايد احساس خطر كنيم و به اين مطلب توجه نماييم كه مصلحت خداوند چنين بوده كه نعمت هايى را به او بدهد و ما نيز مى توانيم با تلاشى كه انجام مى دهيم از خداوند بخواهيم كه آن نعمت ها را به ما هم بدهد؛ نه اين كه از ديدن نعمت هايى كه ديگران دارند ناراحت شويم. اين احساس ناراحتى و حسادت، در صورت تداوم، خداى ناكرده به كفر مى انجامد. ريشه كفرِ ابليس هم حسد او بود. ريشه بسيارى از فتنه هاى بزرگ عالم كه گاهى به جنگ هاى خونين نيز كشيده شده و طى آن هزاران نفر جان خود را از دست داده اند، حسادت يك نفر بوده است. در كشور خودمان هم كسانى را سراغ داريم كه در دوران رژيم گذشته زندان ها رفته و شكنجه ها ديده بودند و از شخصيت هاى معروف اوايل انقلاب به شمار مى آمدند و موقعيت هاى خوبى هم داشتند، اما به دليل حسدى كه به بعضى از اشخاص بردند، منحرف شدند تا آن جا كه حتى رو در روى امام هم ايستادند. حسد چنين مسير خطرناكى را پيش پاى ما مى گذارد. بنابراين سزاوار است اولين لحظه اى كه احساس كرديم نسبت به صاحب نعمتى در دل ما حسادت ايجاد شده، همان جا جلوى آن را بگيريم و از خدا بخواهيم ما را از اين آتش سوزنده و ويران گر نجات دهد.

يَا ابْنَ جُندب اَلْماشى فى حاجةِ اَخيه كالسّاعى بَينَ الصَّفا وَالمروَةِ وَ قاضى حاجَتِه كَالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فى سَبيلِ اللّهِ يَومَ بدر و اُحُد و ما عَذَّبَ اللّهُ اُمَّةً اِلّا عِندَ اسْتِهانَتِهِمْ بحُقوقِ فُقَراءِ اِخوانِهِم. يَا ابْنَ جُندب بَلِّغْ مَعاشِرَ شيعَتِنا و قُل لَهُم لا تَذهَبَنَّ بِكُمُ المَذاهِبُ فَواللّهِ لا تُنالُ وِلايَتُنا اِلّا بِالوَرَعِ وَ الاِجتِهاد فى الدّنيا وَ مُواساةِ الاِخْوان فِى اللّه وَ لَيسَ مِن شيعتِنا مَنْ يَظْلِمُ النّاسَ.

/ 123