روايت امام كاظم - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روايت امام كاظم

34- علامه مجلسى از كتاب الطرف علامه ى جليل القدر سيد بن طاووس به نقل از كتاب الوصيه شيخ عيسى بن مستفاد الضرير، از موسى بن جعفر، از پدرش روايت كرده كه رسول خدا عليه السلام در حال احتضار، انصار را خواست و به آنان فرمود: «اى گروه انصار! وقت جدايى فرارسيد... بدانيد كه در فاطمه، در من است و خانه ى او خانه ى من. هر كه حرمت او را هتك نمايد، همانا كه حرمت پرده ى خداوند را هتك كرده است».

عيسى گفت: ابوالحسن (كاظم عليه السلام) بسيار گريست، و بقيه ى سخنش را قطع كرد و گفت: «به خدا قسم كه حرمت پرده ى خدا را هتك كردند. به خدا قسم كه حرمت پرده ى خدا را هتك كردند، به خدا قسم كه حرمت پرده ى خدا را هتك كردند...». [بحارالانوار، ج 22، صص 476- 477. در پاورقى از الطُرف، صص 18- 20.]

35- هارون بن موسى از احمد بن محمد بن عمار عچلى كوفى از عيسى الضرير از امام كاظم عليه السلام كه فرمود: به پدرم گفتم: پس از بيرون رفتن ملائكه از نزد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله چه شد؟ فرمود: على و فاطمه و حسن و حسين را خواست و به حاضران گفت: از خانه بيرون رويد... به على عليه السلام گفت:

«على! بدان كه من از كسى كه دخترم فاطمه از او راضى باشد ، خشنودم. همينگونه است پروردگار من و ملائكه او.

اى على! واى بر كسى كه بر او ستم كند، واى بر كسى كه حقش را به ناحق از كف او بربايد، واى بر كسى كه حرمت او را هتك نمايد، واى بر كسى كه در خانه اش را آتش بزند، واى بر كسى كه خليل او را بيازارد، واى بر كسى كه او را به مشقت اندازد و با او به مبارزه برخيزد.

خداوندا! من از آنان بيزارم و آنان از من بدور.

سپس رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله آنان را نام برد و فاطمه و على و حسن و حسين را به سينه اش چسباند و گفت: خداوندا! من با اينان و شيعيانشان در سلم و آشتى ام و تعهد مى كنم كه وارد بهشت شوند، و با دشمنان و ستمگران در حق اينان، و آنان كه از اينان و شيعيانشان پيش گيرند يا تخلّف ورزند، دشمن و در جنگ، و تعهد مى كنم كه به آتش وارد شوند.

سپس، نه به خدا قسم، فاطمه! راضى نخواهم شد تا تو راضى شوى.

سپس، نه به خدا قسم، راضى نمى شوم تا تو راضى شوى.

سپس، نه به خدا قسم، راضى نمى شوم تا تو راضى شوى». [بحارالانوار، ج 1، صص 484- 485؛ به نقل از: خصائص الائمه، ص 72، عوالم العلوم، ج 11، ص 400. الطرائف، صص 29- 34؛ مصباح الانوار.]

36- محمّد بن يحيى از عمركى بن على، از على بن جعفر، از برادرش، ابوالحسن كاظم عليه السلام: «فاطمه، صديقه ى شهيده است. دختران پيامبران، حيض نمى شوند». [كافى، ج 1، ص 418؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 260؛ الرسائل الاعتقاديه، صص 301- 302.]

مجلسى اول و دوم كه هر دو از اعاظم علماى شيعه هستند، گفته اند: اين حديث، صحيح است. [مرآةالعقول، ص 315؛ روضةالمتقين، ج 5، ص 342.]

37- علامه جليل القدر، عابد زاهد، سيد بن طاووس به اسناد خود از امام كاظم عليه السلام از پدرش عليه السلام كه فرمود:

«رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: يا على! چه خواهى كرد كه اين قوم، پس از من بر ضد تو توطئه كنند، و بر تو بتازند، و به دنبالت فرستند... تا با آنان بيعت كنى، سپس گريبانت را گرفته و تو را همچون شتر مهار شده با مذمّت و خوارى، و اندوهگين و غمگين بكشند...». [بحارالانوار، ج 22، ص 493.]

روايت امام رضا

38- عالم عابد زاهد، سيد بن طاووس رحمه اللَّه دعاى ديگرى از آقاى ما امام رضا عليه السلام در سجده ى شكر، ما اين دعا را به اسناد خود، از سعد بن عبداللَّه در كتاب فضل الدعا روايت كرده ايم. ابوجعفر، از محمد بن اسماعيل بن بزيع، از امام رضا عليه السلام و بكير بن صالح، از سليمان بن جعفر، از امام رضا عليه السلام، هر دو گفتند: بر رضا وارد شديم. او در سجده ى شكر بود. سجده اش را طولانى كرد. سپس سرش را بلند كرد گفتيم: سجده را طولانى كرديد؟ گفت: هر كه اين دعا را در سجده ى شكر بخواند همچون تيرانداز روز بدر در كنار رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله پاداش دارد. گفتيم: آن را بنويسم؟

فرمود: بنويسيد. هرگاه سجده شكر به جاى آورديد، بگوييد... پس دعا را بيان فرمود. از جمله در اين دعا آمده: «... آن دو رسولت را به مسخره گرفتند، و فرزند
پيامبرت را كشتند...» [مهج الدعوات، صص 257- 258؛ مصباح كفعمى، صص 553- 554؛ بحارالانوار، ج 30، ص 393؛ ج 83، ص 223؛ مسند امام رضا عليه السلام، ج 2، ص 65.]

/ 204