درهاى خانه هاى مدينه در عهد رسول خدا - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هيزمى كه پسر خطاب دستور داد جمع كردند و دور تا دور خانه فاطمه كه على و يارانش در آن بودند، چيد تا ابزار قانع كردن يا ابزار از پا انداختن آنان باشد. اين مرد، پرخاش كنان و خشمگين و برافروخته به سوى خانه على روان شد. ياران و همراهانش او را پشتگرمى مى دادند، به خانه يورش بردند يا نزديك بود كه يورش ببرند كه ناگهان سيمايى چون سيماى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله از در نمايان شد با دريايى از حزن و اندوه و كوله بارى از درد و رنج، از چشمانش دانه هاى مرواريد اشك روان و بر جبينش چروكهاى خشم جوشان و قهر انقلابى نمايان. زهرا رو به مرقد مطهر پدرش، آهى از دل برآورد و از اين غايب حاضر كمك خواست كه: پدر! يا رسول اللَّه! پس از تو پسر خطاب و پور ابى قحافه چه كشيديم! كلمات زهرا جز دلهاى مالامال از حزن و اندوه به جاى نگذاشت.

90- ابن ابى الحديد معتزلى شافعى مى گويد: وقتى قصه زينب را كه هبار بن اسود، او را ترسانيده بود، براى استادش خوانده، ابوجعفر به او گفته است: «اگر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله خون هبار را مباح كرد كه زينب را ترساند و در نتيجه زينب بچه اش را سقط كرد؛ ظاهراً اگر زنده بود، خون كسى كه فاطمه را ترساند تا بچه اش را سقط كرد، مباح اعلام مى كرد.

گفتم: اجازه مى دهى كه اين گفته ى برخى از مردم را از تو روايت كنم كه: فاطمه را چنان ترساندند كه محسن را سقط كرد؟!

گفت: نه، نه صحّت اين را از من روايت كن و نه بطلان آن را. من در اين موضوع متوقف هستم. چه از نظر من اخبار در اين باره متعارض است». [شرح نهج البلاغه، ج 14، ص 193، بحارالانوار، ج 28، ص 323؛ اثبات الهداة، ج 2، صص 360، 337- 338.]

91- در شرح حال احمد بن محمّد بن محمّد بن سرى بن يحيى بن ابى دارم
محدّث گفته اند: در تمام دوران زندگى بر جاده ى راستى بود اما در اواخر عمرش، بيشتر معايب بر او خوانده مى شد. روزى در مجلس او حاضر بودم كه مردى بر او خواند: «عمر به شكم فاطمه زد چنانكه محسن را سقط كرد». [ميزان الاعتدال، ج 1، ص 139؛ سير اعلام النبلاء، ج 15، ص 578؛ لسان الميزان، ج 1، ص 268.]

درهاى خانه هاى مدينه در عهد رسول خدا

فصل اول- درهاى خانه هاى مدينه در عهد رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله

فصل دوم- درهاى كعبه و خانه هاى م كه فصل سوم- اقدام براى آتش زدن خانه فاطمه عليهاالسلام

تذكر ضرورى

اين بخش در پاسخ به يك شبهه در ارتباط با قضيه ى زهرا عليهاالسلام نوشته شد تا جداگانه چاپ شود. اما وقتى در پاسخ به شبهات ديگرى كه به هر دليل درباره ى زهرا عليهاالسلام مطرح شد، مطالبى نوشتيم، و با ملاحظه ى رابطه ى اين دو نوشتار با هم، بر آن شديم به منظور رفاه حال خواننده ارجمند، آن نوشته را در اينجا بياوريم. چه اگر جداگانه منتشر مى شد، مى بايست خواننده را به آن ارجاع دهيم و بسا كه به علت عدم دسترسى بدان، نمى توانست از آن استفاده كند.

يادداشت

پيش از هر چيز ميل دارم كه خواننده ارجمند از نقاط زير آگاهى كامل داشته باشد:

1- آنچه در صفحات آينده مى آيد يك بحث علمى و تحليلى درباره ى يك قضيه ى حساس و حياتى نيست بلكه صرفاً عرضه ى بخشى از متون به منظور اقناع برخى از مردم است تا در صدور حكم شتاب نورزند و عنان تصورات خويش را به گونه اى رها نكنند كه گمان رود مى خواهند عقل مردم را به مسخره گيرند و شعورشان را تحقير نمايند و مراتب علمى و فرهنگى آنان را به تمسخر گيرند.

2- من از اينكه روزهايى از عمرم را صرف جمع آورى اين متون كردم، خيلى متأسفم. آرزويم اين بود كه به جاى اين به درمان يكى از مسائل حياتى مى پرداختم. كه براى مردم مفيد باشد اما تنها خوشى من اين است كه با اين كارم در حفظ پاكيزگانى سهيم شده ام كه در بالاترين مراتب طهارت و صفايند تا عنوانهاى فريبنده بزرگ و اسامى پر زرق و برق آنان را خيره نكند و ادعاهاى عريض و طويلى كه ممكن است يك روشنفكر و يا صاحب مقامى در اينجا و آنجا بر زبان آورد، بر آنان تأثير نداشته باشد.

/ 204