درهاى خانه هاى مدينه در عهد رسول خدا
اهالى مدينه بدون سلاح شب را به صبح نمى رسانند درى از حصير درى از شاخه ى خرما در يك لنگه يا دو لنگه در بدون حلقه لنگه ها و پرده ها باز كردن در يا كنار زدن پرده بستن در در بدون قفل در را فراز كردن در بسته پشت در حركت در باز كردن در بازكردن قفل و بسته ماندن در شكستن در در كليددار شكاف در بلعيدن درها درهاى خانه هاى مدينه پس از وفات پيغمبر صلى اللَّه عليه و آلهاهالى مدينه بدون سلاح شب را به صبح نمى رسانند
قرنهاى متمادى پيش از اسلام يثرب صحنه جنگهاى داخلى بود و همواره در حالتى از آشوب و تشنج به سر مى برد. پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله زمانى به رسالت مبعوث شد كه مردم مدينه در هيچ لحظه اى از شبانه روز سلاح خود را بر زمين نمى گذاشتند. [بحارالانوار، ج 19، صص 8- 10؛ اعلام الورى، ص 55.] انسان عرب در قبال قضاياى خونخواهى، جنگ و جدال و دوستى و دشمنى حالات، مفاهيم و حساسيتهاى خاص خود را داشت و در همين زمان با قساوت و خشونت طبيعت و نيز گونه هاى ديگرى از خطرات مواجه بود. حال چگونه مى توان تصور كرد كه مرد عرب با احتمالات ترسناك فراوانى كه از همه طرف او را در بر گرفته، در حالتى از گشايش و آسايش خاطر زندگى كند خانه اش را بدون در رها كند به اين اعتماد كه شب هنگام مسلّح است؛ سلاحى كه وقتى عرب مدينه در خواب عميق فرورفته و از آنچه در اطرافش هست و از اتفاقاتى كه پيرامونش روى مى دهد كاملاً بى خبر است، نمى تواند از او دفاع كند. خصوصاً آنگاه كه دشمنى بين دو قبيله يا دو گروه باشد كه در يك شهر زندگى مى كنند، مثل اوس و خزرج، يا يكى يا هر دو با يهوديان بنى نضير و بنى قينقاع و بنى قريظه. در اين فصل بخشى از متون را مى آوريم كه دال بر وجود درهاى قابل باز و بسته شدن و داراى لنگه هاى تك يا متعدد و ساخته شده از چوب عرعر يا ساج، كه ممكن است بشكند و در كوچك دارد و كليد و... اين متون برغم آنكه اندكى بى شمار است، جايى براى شك باقى نمى گذارد كه ادعاى نبود در براى خانه هاى مدينه، ادعاى گزاف، بى دليل و بى منطقى است.درى از چوب عرعر يا ساج
از ابن نجار و محمّد بن هلال آورديم كه: در خانه ى عايشه يك لنگه داشت و از چوب عرعر يا ساج بود.درى از حصير
معيقب گفت: «رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله زير گنبدى از شاخ و برگهاى خرما كه درش از حصير بود، معتكف شد...». [و فاءالوفاء، ج 2، صص 458- 460.] چنين روايتى از ابى حازم غلام آزاد شده انصار هم نقل شده جز اينكه در آن آمده: «زير گنبدى كه حصيرى بر درش بود». [و فاءالوفاء، ج 2، ص 452؛ به نقل از طبرانى در المعجم الكبير و المعجم الاوسط.]درى از شاخه خرما
1- ابوموسى اشعرى به دنبال رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بيرون شد تا اينكه وارد چاه اريس شد. او كه دربان آن حضرت بود، گفت: «دم در نشستم كه از شاخه ى خرما بود». [صحيح مسلم، ج 7، ص 118؛ صحيح بخارى، ج 2، ص 187؛ وفاءالوفاء، ج 3، ص 942.] 2- در حديث هجوم به خانه زهرا عليهاالسلام: «عمر لگدى به در زد و در را كه ازشاخه ى خرما بود شكست. سپس وارد خانه شدند...». [تفسير عياشى، ج 2، ص 68؛ بحارالانوار، ج 28، ص 227، از آن.] در فصل دوم اين بخش به هنگام سخن از آتش زدن در يا تهديد بدان، موارد چندى از اين روايات خواهيم آورد. 3- در حديث مردى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را از شكاف در ديد، در برخى از مصادر چنين آمده: «مردى از لاى شاخه ى خرما، پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را ديد». [كافى، ج 7، ص 292؛ تهذيب الاحكام، ج 10، ص 208.]