عبدالجليل قزوينى (متوفاى حدود 560 ق) - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عبدالجليل قزوينى (متوفاى حدود 560 ق)

عبدالجليل قزوينى در كتاب خود، النقض كه آن را در ردّ كتاب: بعض فضايح الروافض نوشته، چنين مى گويد:

«و مى گويند كه عمر بر شكم فاطمه زد و جنينش را در شكم او كشت كه رسول او را محسن نام نهاده بود.

اما جواب آن است كه اين خبرى است درست و در كتب شيعى و سنى نقل شده است اما از پيامبر نقل شده است كه: انما الاعمال بالنيات؛ اگر غرض عمر آن باشد كه على را بدر برد تا بيعت كند بر خلافت، نه آن بوده باشد كه جنين سقط شود شايد كه عمر نمى دانسته كه فاطمه در پس در ايستاده است. اگر چنين باشد آن را قتل خطأ گويند نه قتل عمد.

حتى اگر عمداً هم كرده باشد. او معصوم نيست خداوند درباره ى او حكم مى كند ما حق حكم كردن نداريم. و در اين فصل بيش از اين نتوان گفت واللَّه اعلم باعمال عباده و بضمائرهم، و سرائرهم. .

.. گويند: عمر و عثمان فاطمه را منع كردند كه بر رسول خدا بگريد...» [النقض، ص 298.]

«و عمر حجّت فدك بدريد و بر شكم فاطمه زد، و فاطمه را منع كردند كه بر پدر خود بگريد...» [النقض، ص 302.]

مى گوييم: اين عذرآورى از قتل محسن در مقابل اين همه روايات فراوان كه تصريح دارد عمر مى دانست فاطمه عليهاالسلام در پشت در است، عجيب و غريب است. در برخى از اين روايات آمده كه وقتى فاطمه عليهاالسلام در را گرفت كه نتوانند باز كنند و به او خبر داد كه لباس خانه بر تن دارد تا وارد خانه اش نشود، با تازيانه به انگشتان زهرا عليهاالسلام زد.

او به شكم، فاطمه عليهاالسلام لگد و به صورتش سيلى زد، و هم او، قنفذ و ديگران، دختر پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله را زدند.

با اين حال نمى دانيم چگونه مى توان قتل محسن را خطا ناميد مگر آنكه خطا معنا و مفهوم ديگرى داشته باشد كه هيچكس جز نويسنده آن كلمات نمى داند. به هر حال، ما از اين جهت بخشهايى از گفته هاى او را نقل كرديم كه به وضوح دلالت دارد گروهى به زدن و اهانت به زهرا عليهاالسلام، و شكستن در، و وارد شدن به زور به خانه اش، و سقط جنين كه يك امر مسلّم بوده، احتجاج كرده و در مقابل گروهى ديگر در صدد يافتن توجيهاتى هرچند بى محتوا و ناچيز، براى آن برآمده اند.

اگر بخواهيم اين قبيل توجيهات را بپذيريم، در روى كره زمين هيچ مجرم و جنايتكارى پيدا نخواهيم كرد كه مستحق كيفر باشد. شايد برخى بتوانند براى شيطان نيز عذر بتراشند. چنانكه غزالى كوشيده از زشتى كار ابليس بكاهد و مردم را از لعن او منصرف سازد، آنجا كه مى گويد:

«در سكوت از لعن شيطان اشكالى وجود ندارد». [احياء علوم الدين، (چ دارالمعرفه)، ج 3، ص 125.]

بلى، غزالى اين سخن را همان جايى كه تلاش كرد تا مگر يزيد فاجر شرابخوار را از جنايت قتل حسين عليه السلام تبرئه كند، گفته است:

بخوان و انگشت تعجّب به دهان بگير!

يحيى بن محمّد علوى بصرى

ابن ابى الحديد معتزلى (متوفاى 656 ق) به نقل از استادش ابوجعفر يحيى بن محمّد علوى بصرى مى گويد:

«اگر بگوييد: از اين جهت وارد خانه فاطمه شد و سترش را آشكار كرد كه نظام اسلامى را حفظ نمايد، و مخالفت منتشر نشود، و گروهى از مسلمانان گردنشان را از ريسمان طاعت و همراهى با جماعت اسلامى، بيرون نبرند...

در پاسخ شما گفته شود: همچنين ستر عايشه كشف شد، و هودجش هتك؛ زيرا او ريسمان طاعت گشود، و شق عصاى مسلمين كرد و خونهاى آنان را بر زمين ريخت...

پس چگونه هتك حرمت عايشه از گناهان كبيره و موجب خلود در آتش، بيزارى از مرتكب آن، از مؤكدترين پايه هاى ايمان است. ولى گشودن خانه فاطمه عليهاالسلام و ورود به منزلش، و جمع هيزم در مقابل در، و تهديد زهرا عليهاالسلام به آتش زدن خانه از مؤكدترين پايه هاى ايمان، و ثابت ترين ستونهاى اسلام كه خداوند به موجب آن مسلمانان را عزت بخشيده و آتش فتنه را خاموش كرده است؛ در حالى كه هر دو حرمت، يكى است و هر دو ستر، واحد؟!

ميل داريم به شما بگوييم كه حرمت فاطمه عليهاالسلام اعظم، و منزلش ارفع، صيانتش به خاطر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله سزاوارتر است. فاطمه عليهاالسلام پاره ى تن، و جزيى از گوشت و خون او است. نه همچون زن بيگانه كه هيچ نسبتى بين او و شوهرش نيست...

چگونه عايشه و ديگران همپايه ى فاطمه عليهاالسلام باشند، در حالى كه همه ى مسلمانان، چه آنان كه او را دوست دارند و چه آنان كه او را دوست ندارند، اجماع دارند كه فاطمه عليهاالسلام سرور زنان جهانيان است؟!

چگونه امروز حفظ رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در همسرش و حفظ ام حبيبه در برادرش (معاويه) بر ما لازم است اما صحابه خود را به حفظ رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله در اهل بيت او ملتزم نكردند»؟! [شرح نهج البلاغه، ج 20، صص 16- 17.]

/ 204