در حجره را با دستم پيش كردم - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در حجره را با دستم پيش كردم

اين تعبير در برخى از متون آمده است. اگر درهاى خانه ها با پارچه پشمى بسته مى شد، مى بايست بگويد: پرده را انداختم. چه براى پرده، باب: در، نمى گويند. نص مورد نظر اين است: سلمان فارسى روايت كرده كه فاطمه عليهاالسلام به او فرمود: «ديشب در صحن حجره با اندوهى شديد در فراق پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله نشسته بودم و مى گريستم. در حجره را با دست خودم پيش كرده بودم كه در باز شد و سه كنيز بر من وارد شدند كه به زيبايى آنان نديده بودم...». [بحارالانوار، ج 91، ص 227؛ ج 42، ص 66؛ ج 92، ص 37؛ مهج الدعوات، ص 5- 9؛ الخرائج والجرائح، ج 2، ص 533؛ دلائل الامامه، ص 28، عوالم العلوم، ج 11، ص 81.]

در بدون قفل

در حديثى آمده: عمر با يرفأ به خانه ابودرداء آمد كه نه شير رقيقى در خانه داشت نه چراغى داشت و نه درش چيزى كه با آن بسته شود: (قفل)... از او اجازه ى ورود خواستند: گفت: داخل شو. در را فشار داد. ديديم كه چيزى كه با آن بسته شود، قفل (پشت بند) ندارد. پس وارد خانه اى تاريك شديم. [كنزالعمال، ج 13، ص 552.]

هرچند اين حديث از دوره ى عمر سخن مى گويد اما بر وجود فراوان در، در دوره ى رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله دلالت دارد. زيرا به لحاظ زمانى، فقط چند سالى بين اين دو دوره فاصله شده است.

در را فراز كردن

در شمارى از متون تعبير «اجاف الباب: در را فراز كرد» آمده است. به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مى كنيم:

1- پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در حديثى فرمود: «... درها را فراز كنيد و نام خدا را ياد نماييد. چه شيطان درى را كه با نام خدا فراز شده باشد، باز نمى كند...». [مسند احمد، ج 3، ص 306، ر. ك: علل الشرايع، ج 2، ص 582؛ بحارالانوار، ج 73، صص 174، 177، امالى مفيد، ص 190؛ وسائل الشيعه، كتاب الصلاة ابواب احكام المساكن، باب 16، ج 6.]

2- ابوهريره در حديث اسلام مادرش مى گويد: هنگامى كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله او را دعا كرد، «... دوان دوان بيرون آمدم تا او را به دعاى پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله مژده دهم. چون به در خانه رسيدم، ديدم كه بسته است. صداى ريزش آب و نيز صداى پايى را شنيدم. مادرم گفت: ابوهريره: همان جا بايست. در را باز كرد. پيراهنش را پوشيده بود، و رويش را باز كرد و گفت: اشهد ان لا اله الا اللَّه، و انّ محمّداً عبده و رسوله...». [مسند احمد، ج 2، ص 320.]

3- عايشه از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله كه گمان كرد عايشه خوابيده است: پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله آرام كفشهايش را پوشيد و آرام ردايش را برداشت و آرام در را باز كرد. سپس بيرون رفت و آرام در را فراز كرد... [تا ريخ مدينه، ج 1، ص 88؛ از عمدةالاخبار، ص 123- 124؛ ر. ك: وفاءالوفاء، ج 3، ص 883؛ به نقل از مسلم و نسايى.]

4- يكى از پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله چيزى درخواست كرد. حضرت فرمود: چيزى نداريم اما فردا بيا و يك شيشه دهان گشاد و يك چوب درخت با خودت بياور. نشان بين من و تو اين باشد كه من در را فراز مى كنم. [بحارالانوار، ج 16، ص 192.]

5- در حديث زفاف فاطمه عليهاالسلام پيامبر صلى اللَّه عليه و آله كاسه ى آبى آورد. قدرى از آب دهانش در آن انداخت. سپس گفت: على! از اين بنوش و وضو ساز. فاطمه! تو هم بنوش و وضو ساز. سپس در را بر روى فاطمه عليهاالسلام فراز كرد. [فرائد السمطين، ج 1، ص 92؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 290. در پاورقى از منابع فراوان.]

6- در فصل دوم زير عنوان: آتش زدن در يا تهديد بدان، خواهيم آورد كه: ابوالمقدام، از پدرش، از جدش، كه گفت: «... ابوبكر، عمر، عثمان، خالد بن وليد، مغيرة بن شعبه، ابوعبيده جراح، سالم غلام ابوحذيفه برخاستند. من هم با آنان برخاستم. فاطمه عليهاالسلام گمان برد كه بدون اجازه وارد خانه اش نخواهيم شد. پس در را فراز كرد و بست. چون به در خانه اش رسيدند، عمر لگدى به در زد و در را كه از شاخه خرما بود، شكست. [الاختصاص، صص 185- 186؛ بحارالانوار، ج 28، ص 227؛ تفسير عياشى، ج 2، ص 67.]

در بسته، مانع ورود و خروج

رواياتى هست كه دلالت دارد بسته بودن در، مانع ورود و خروج بود. مثل:

1- ابن عباس گفت: شبى ابوبكر و عمر با هم شب نشينى داشتند كه مردى بر آنان وارد شد و در خصوص غصب حق زهرا عليهاالسلام با آنان احتجاج كرد. «سپس آن مرد از چشم ما پنهان شد. به خدمتكارانش گفت: او را برگردانيد. گفتند: احدى را نديديم كه وارد و خارج شود و در خانه از سرشب بسته است». [الرسائل الاعتقاديه، ص 457.]

2- خواهد آمد كه وقتى جريح قبطى در را براى على عليه السلام باز نكرد، آن حضرت مجبور شد از ديوار بپرد تا به او برسد. [عنوان بعدى حديث 11.]

/ 204