زين الدين بياضى عاملى (متوفّاى 877 ق) - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زين الدين بياضى عاملى (متوفّاى 877 ق)

علّامه فقيه، و متكلم خبير شيخ زين الدين بياضى مى گويد:

«و از جمله روايت بلاذرى و مشهور در ميان شيعه است كه فاطمه عليهاالسلام در ميان در چنان فشرد كه محسن را سقط كرد. در حالى كه همگان مى دانستند، پدرش فرموده: فاطمه پاره ى تن من است، هر كه او را اذيت كند، مرا اذيت كرده است». [الصراط المستقيم، ج 3، ص 12.]

«گفته اند: عايشه دختر محمّد نبود اما هنگامى كه شترش پى شد، مسلمانان به احترام شوهرش به غيرت آمدند، سرها و دستها در اطرافش بلند شد. كارها ناشايستى كه در قبال فاطمه انجام دادند به مراتب از پى شدن شتر عايشه سخت تر بود، پس چرا مسلمانان
براى دختر پيغمبر غيرت نشان ندادند»؟! [الصراط المستقيم، ج 3، ص 13.]

گويد:

«خواست او- ابوبكر- و عمر براى آتش زدن خانه ى اميرالمؤمنين عليه السلام كه او و گروهى از بيعت خوددارى كردند را واقدى در روايت خود، و طبرى در تاريخش آورده اند. ابن عبدربه نيز مانند آن را نقل كرده است». [الصراط المستقيم، ج 2، ص 301.]

ابن ابى جمهور احسائى و فاضل هروى

فقيه متكلم محمّد بن على بن ابى جمهور احسائى در مناظره ى خويش با فاضل هروى كه در سال 878 ه.ق انجام شد و از مناظرات مشهور است، [الصراط المستقيم، ج 2، ص 301.] گفت:

«و خواست خانه فاطمه عليهاالسلام را آتش بزند. چه على و برخى از بنى هاشم از بيعت خوددارى كردند. او زهرا عليهاالسلام را بين در چنان فشار داد كه جنينش را سقط كرد. به دستور وى قنفذ با شمشير فاطمه عليهاالسلام را زد. چنانكه وقتى از دنيا رفت، پهلويش از ضرب شمشير درد مى كرد و اثرش باقى بود. و كارهاى ناپسند و زشت ديگرى كه در قبال دختر پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله مرتكب شدند.

گفت: اين در روايات شما و از طريق شيعه آمده است. لذا نمى تواند بر ديگران حجت باشد. [ر. ك: الذريعه، ج 22، صص 285- 286؛ روضات الجنّات، ج 7، ص 27؛ لؤلؤة البحرين، ص 166.]

گفتم: اما ارث... حديث آتش زدن، زدن و سقط جنين از طريق شما
نيز روايت شده است. عزم بر آتش زدن را طبرى، واقدى و ابن قتيبه روايت كرده اند». [مناظرة الغروى والهروى، صص 47- 48.]

محقق كركى (متوفاى 940 ق)

محقق كركى مى گويد:

«و طلبيدن اهانت آميز على براى بيعت، تهديد و آتش زدن خانه، و جمع هيزم در كنار در و سقط جنين فاطمه به نام محسن. و لذا همانگونه كه علماى ما روايت كرده اند، اين مسائل را به زبان آورده اند تا ديگران را به ارتكاب ظلم و انتقامگيرى (از ساكنان خانه) تحريك نمايند». [نفحات اللاهوت، ص 130.]

مى گويد:

«... تا چه رسد به الزام على عليه السلام به بيعت و سختگيرى با او، تهديد به آتش زدن خانه و جمع كردن هيزم در كنار در، چنانكه محدثان و راويانى مثل واقدى و ديگران روايت كرده اند». [نفحات اللاهوت، ص 65.]

نيز مى گويد:

«ناقلان اخبار، و تدوينگران تاريخ روايت كرده اند و هر كه كتابهاى سير و تاريخ را ورق بزند، صحّت آن را خواهد دانست كه: وقتى عمر با رفيقش بيعت كرد و على عليه السلام از بيعت با او خوددارى نمود، عمر به خانه ى فاطمه عليهاالسلام آمد تا از على بخواهد كه براى بيعت بيرون
آيد. او سخنان غليظ بر زبان آورد و دستور داد هيزم آوردند تا خانه را به روى ساكنانش آتش بزند. در آن وقت على، و همسرش و فرزندانش و كسانى كه به آنان پناه بردند مثل زبير و جماعتى از بنى هاشم، در خانه بودند». [نفحات اللاهوت، ص 78.]

مى گويد:

«حتى اگر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله به امارت آن دو وصيت مى كرد و بر امامتشان تأكيد مى فرمود: با اين وجود حق نداشتند كه ممتنع از بيعت را هرچند دون پايه و كوچكترين مردم باشد، تهديد به آتش زدن خانه اش نمايند تا چه رسد كه آن دو فقط مدعى خلافت بودند...». [نفحات اللاهوت، ص 78.]

/ 204