آنچه شيخ طوسى گفته، شيخ مفيد نمى گويد - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آنچه شيخ طوسى گفته، شيخ مفيد نمى گويد

برخى مى گويند: «اگر شيخ طوسى اتّفاق شيعه در زدن و سقط جنين زهرا عليهاالسلام را نقل كرده، در مقابل شيخ مفيد، آن مردم شيعى كه در احتجاج با مخالفان مذهبى محكم بود و معاصر شيخ طوسى، هرگز چيزى درباره شكستن پهلوى زهرا عليهاالسلام و آنچه در اين باره گفته مى شود، در كتابهايش نياورده مگر در اختصاص كه در انتساب آن به وى شك داريم».

او مى گويد: «مواردى كه در كتابهاى مفيد از زهرا عليهاالسلام ذكرى به ميان آمده، تتبع كردم، يك حديث درباره ى شكستن پهلو و سقط جنين او و... نديدم. من نمى دانم كه تتبع ام دقيق بوده يا نه؟»

پاسخ:

پيش از هر چيز ميل داريم كه يك نكته را مورد ملاحظه قرار دهيم و آن اينكه: اين شخص در اينجا در تصريح به شكستن پهلوى زهرا عليهاالسلام اصرار دارد، در حالى كه نقض كلام شيخ طوسى با كلام شيخ مفيد در عبارت اوّل وى دلالت دارد كه وى در صدد انكار سخنان شيخ طوسى درباره ى زدن زهرا عليهاالسلام و سقط محسن است. در
حالى كه شيخ طوسى در تقرير اجماع و بيان تضافر روايات در اين باره، سخنى از شكستن پهلو نگفت. پس چرا شكستن پهلو را در اين مورد وارد بحث كرده است؟!

حال پس از اين ملاحظه مى گوييم: شيخ مفيد، مظلوميت زهرا عليهاالسلام و بسيارى از وقايعى كه بر او گذشت را در كتابهاى خود آورده است. در خصوص مناقشه گفته هاى اين شخص در اين باره مى گوييم:

1- ما مقصود وى را از اين عبارت نفهميديم كه در عطف به شكستن پهلوى زهرا عليهاالسلام آورده: «و آنچه در اين باره گفته مى شود». آيا منظور زدن زهرا عليهاالسلام است؟ يا سقط جنين او است؟ يا آتش زدن خانه ى او است. تا آنجا كه آتش به چوب در افتاده؟! نمى دانيم منظورش كدام است.

2- عدم ذكر ماجراى زهرا عليهاالسلام توسط مفيد- به فرض كه آن را بپذيريم- دليل بر انكار آن نيست. زيرا سكوت و عدم ذكر چيزى دليل بر انكار آن از اساس، نمى باشد.

بلكه برعكس، بيان كرديم اينكه شيخ طوسى شاگرد مفيد، اجماع را تقرير مى كند و آن را از مسلّمات مى گيرد، دلالت دارد كه استادش در رأس قائلان و مدافعان از اين اجماع بوده است. در غير اين صورت بيان اين مسأله با اين جزم، و قاطعيت و وضوح تمام توسط شيخ طوسى درست نبود. چه يكى از استادانش كه احدى از موافقان و مخالفان در تبحّر وى در اين قضايا ترديد ندارد، مخالف اجماع است و آن را از اساس انكار مى كند.

اما اگر اين استاد- شيخ مفيد- بيان كند كه افراد اندكى چنين اعتقادى دارند، در اين صورت ادعاى اجماع مشكل تر مى شود. زيرا در اين حالت ادعاى اجماع توسط شيخ طوسى، يكى از مصاديق بارز دروغ و افتراى بر مشايخ و بزرگان مذهب خواهد بود و شيخ طوسى اجلّ از آن است كه چنين توهمّى در حقّ او روا باشد.

3- هنگامى كه مفيد مى خواهد شيعه را مخاطب خود سازد و برايشان كتابى
بنويسد، نمى تواند از آشكارگويى و تصريح به تفاصيل ماجراى صديقه زهرا عليهاالسلام كوتاهى و سستى كند.

در كتاب اختصاص از عبداللَّه بن سنان از امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه آن حضرت فرمود: ابوبكر نوشته اى در ردّ فدك براى زهرا عليهاالسلام نوشت. زهرا در حالى كه نوشته را در دست داشت، از نزد ابوبكر بيرون آمد. عمر در راه به او رسيد. گفت: دختر محمّد! اين نوشته چيست كه در دست توست؟ فرمود: نوشته اى است كه ابوبكر در ردّ فدك برايم نوشته است. گفت: بده به من. زهرا عليهاالسلام حاضر نشد نوشته را به او بدهد. عمر لگدى به زهرا عليهاالسلام كه فرزند پسرى به نام محسن در شكم داشت، كوبيد. در اثر اين ضربه، زهرا عليهاالسلام محسن را سقط كرد. سپس عمر، او را سيلى زد. گويى هم اكنون به گوشواره هاى گوشش مى نگرم كه در اثر آن سيلى شكست. سپس نوشته را برداشت و پاره كرد. زهرا عليهاالسلام به خانه رفت و هفتاد و پنج روز در اثر ضربتى كه عمر به او زد، مريض بود تا اينكه از دنيا رفت». [الاختصاص، ص 185؛ بحارالانوار، ج 29، ص 192.]

در همين كتاب، روايت ديگرى آورده كه مى گويد: خليفه ى دوم، لگدى به در خانه كوبيد و آن را شكست. او لگدى به زهرا عليهاالسلام زد. فاطمه عليهاالسلام در اثر اين ضربه، فرزندش محسن را سقط كرد. [ر. ك: الاختصاص، ص 344؛ بحارالانوار، ج 29، ص 192؛ ج 28، ص 227؛ ج 7، ص 270.]

در حديث ديگرى در همين كتاب آمده: امام صادق عليه السلام فرمود: «و قاتل اميرالمؤمنين و قاتل فاطمة و قاتل المحسَّن و قاتل الحسن والحسين». [الاختصاص، ص 344؛ كامل الزيارات، ص 327؛ بحارالانوار، ج 7، ص 270؛ ج 8، ص 213.]

درباره ى صحت انتساب كتاب الاختصاص به شيخ مفيد، در مباحث بعدى در پاسخ به سؤالى سخن خواهيم گفت. كه تشكيك در صحت انتساب اين كتاب به
شيخ مفيد بى مورد، مردود و نامعقول است. چنين بدست مى آيد كه مفيد اين كتاب را از كتاب الاختصاص ابن عمران گزينش كرده است. بنابراين، انتخاب اين حديث از ميان ساير روايات، نشانگر آن است كه شيخ مفيد مزيّتى در آن ديده كه باعث شده آن را بر اخبار ديگر ترجيح دهد.

/ 204