از اعتبار انداختن قضاياى خود - رنج های زهرا (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رنج های زهرا (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید جعفر مرتضی عاملی؛ مترجم: محمد سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از اعتبار انداختن قضاياى خود

هنوز مى شنويم كه كسى مى گويد: «بايد قضاياى خود را به شيوه ى خاص خود مورد نقد و بررسى قرار دهيم و الّا ديگران آن را مورد مناقشه قرار خواهند داد و از درجه ى اعتبار خواهند انداخت».

اين بدان معنى است كه اگر برخى از مسائل را مورد مناقشه قرار دهيم، ديگران توجيهى براى دشمنى با ما نخواهند داشت خصوصاً كه اين قضيه از اصول دين نيست و ما غصب خلافت را بزرگترين جنايت مى دانيم. زيرا به همه جامعه اسلامى مربوط است. بايد دانست كه آنچه درباره ى مسأله زهرا عليهاالسلام گفته ايم بر پايه ى اين احساس نبوده كه بايد وحدت اسلامى را حفظ كرد. ما هنوز آمادگى داريم كه در خانه مان با هركس تمايل دارد، در اين خصوص مناقشه كنيم. بفرمايند و در هر چيزى با ما مناقشه كنند.

پاسخ:

1- آنچه بر زهرا عليهاالسلام گذشت دور از غصب خلافت نيست. زيرا وقايعى كه بر او گذشت در جهت كمك به غصب خلافت صورت گرفت. بنابراين ماجراى زهرا عليهاالسلام بيگانه از غصب خلافت نيست. اگر به تعبير اين گوينده غصب خلافت بزرگترين جنايت است، بايد دانست كه شيوه اى كه براى انجام آن در پيش گرفتند بر زشتى و هولناكى آن افزوده است.

بنابراين بايد شناخت جناياتى كه براى رسيدن به خلافت، در حق زهرا عليهاالسلام مرتكب شدند دليلى قاطع باشد بر واقعيت اقدامات آنان و طبيعت شرايطى كه غصب اين امر بسيار مهم را كه به همه جامعه اسلامى مربوط است، در بر گرفته بود.

2- ما نمى دانيم چه ملازمه اى است بين عدم نقد و بررسى قضايا توسط ما و از درجه ى اعتبار انداخت آن توسط ديگران. آيا تا اين اندازه سست و ضعيف است؟!

آيا معقول است كه وى مى خواسته بگويد: بايد پيش از آنكه ديگران قضاياى ما را از درجه ى اعتبار ساقط كنند، ما خود، آن را از اعتبار بيندازيم؟!

3- او در سخنان ديگرى مى گويد: فقط پرسشهايى را مطرح مى كند و نه قصد مناقشه آن را دارد و نه در پى يافتن پاسخ آن است بلكه از ديگران مى خواهد كه بدان پاسخ دهند و خودش نه نفى مى كند و نه اثبات. آيا كسى كه نه نفى مى كند و نه اثبات، از كسانى شمرده مى شود كه قضايا را به شيوه ى خاص مورد مناقشه قرار مى دهند؟!

او تصريح دارد كه بحث درباره ى شكستن پهلوى زهرا عليهاالسلام برايش مهم نيست. پس چرا اصرار مى ورزد كه درباره ى همين مسأله پرسشهايى برانگيزد؟!

روشن است كسى كه به طرح پرسشهاى استفهامى بسنده مى كند نبايد رسوا شود، و لذا كسى تاكنون چنين فردى را رسوا نكرده است. بلى، گاهى اوقات رسوا كردن كسى كه موضوعى را به شيوه ى غير علمى مطرح مى كند، درست و بلكه لازم است. او موضوع را براى عموم مطرح مى كند تا در نفوس مردم ساده كه توان لازم براى تحليل مسائل و كسب علم و معرفت ندارند، ايجاد شبه كند، بدون آنكه پاسخ قانع كننده اى ارائه نمايد، بلكه مى بينيد به شيوه ى «طرح سؤالات» دهها دليل در نفى آن مى آورد. حال كسى آمده كه تلاش دارد يك پاسخ علمى به مردم ارائه دهد، اين را افشاگرى و رسوايى مى نامند!!

4- انصاف نيست كه وى از مردم دعوت كند كه براى مناقشه قضايا به خانه اش
بروند و در پشت چهارديوارى با او مناقشه كنند اما حق خود بداند كه از همه ابزارهاى تبليغاتى موجود اعم از راديو، تلويزيون و مطبوعات براى اعلان هرچه به ذهنش خطور مى كند حتى اگر فقط چند پرسش باشد يا آرايى درباره ى قضاياى اساسى و غير اساسى اسلامى، استفاده كند در حالى كه افتخار مى كند اين كار عادت او است.

حال اگر كسى بخواهد نظر خود را كه با ديدگاه اين شخص مخالف است، اعلان كند حتى اگر كوچكترين كلمه اى كه اشاره به وى باشد، بر زبان بياورد، اقدام او را مبارزه جويى، خروج از مسلّمات و بى اعتبار ساختن خود مى داند. آنگاه اتهامات مختلفى بر او وارد مى كند و با راه انداختن جنگ روانى و بكار بردن كلمات نيش دار و گزنده به رويارويى با او مى رود. به اين اعتبار كه جرمى سنگين مرتكب شده و خود را در معرض خطرى بزرگ قرار داده است.

/ 204